- تراشکار (تَ)
آنکه در کارخانه متصدی تراشیدن آهن و پولاد است
معنی تراشکار - جستجوی لغت در جدول جو
- تراشکار
کسی که آلات و ابزار آهنی را بوسیله ماشین مخصوص تراشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تختی که بیماران یا مجروحان را روی آن می خوابانند و از جایی به جای دیگر می برند
(تَ)
لغت نامه دهخدا
عمل تراشکار، چون خواهند ابزاری سازند و یا قطعۀ فرسودۀ ماشینی را عوض کنند قطعۀ آهن یا پولادی را در ماشین های مخصوصی قرار دهند و با دقت کافی و تراشیدن آن قطعه از آهن و پولاد ابزار مورد نظر را سازند. رجوع به تراشکار شود
ستون پنجمی مورد جنیتار، ویرانگر موتک آنکه خراب کند (امور یا ساختمانها را) کسی که موجب تخریب شود
