معنی تراشکاری تراشکاری شغل و عمل تراشکار، کارگاهی که در آنجا اشیای فلزی را تراش می دهند تصویر تراشکاری فرهنگ فارسی عمید
تراشکاری تراشکاری عمل تراشکار، چون خواهند ابزاری سازند و یا قطعۀ فرسودۀ ماشینی را عوض کنند قطعۀ آهن یا پولادی را در ماشین های مخصوصی قرار دهند و با دقت کافی و تراشیدن آن قطعه از آهن و پولاد ابزار مورد نظر را سازند. رجوع به تراشکار شود لغت نامه دهخدا
خرابکاری خرابکاری ریهیدن تباهیگری، تباه کردن مورجنیتاری ایجاد فساد و تباهی (در امور و ساختمانها) فرهنگ لغت هوشیار