جدول جو
جدول جو

معنی تحف - جستجوی لغت در جدول جو

تحف
جمع تحفه، نوبرها، ره آوردها بلک ها اسم) جمع تحفه ارمغانها هدیه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تحف
تحفه ها، هدیه ها، پیشکش ها، چیزهای کمیاب و گران بها، سوغات ها، هدیه هایی که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد، رهاوردها، ارمغان ها، سفته ها، نورهان ها، نوراهان ها، نوارهان ها، راهواره ها، بازآوردها، عراضه ها، بلک ها، لهنه ها، جمع واژۀ تحفه
تصویری از تحف
تصویر تحف
فرهنگ فارسی عمید
تحف
((تُ حَ))
جمع تحفه، ارمغان ها
تصویری از تحف
تصویر تحف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحفه
تصویر تحفه
(دخترانه)
شخص یا چیز بسیار ارزشمند، هدیه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تحفی
تصویر تحفی
مهربانی، بزرگداشت، شادی نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه
تصویر تحفه
هدیه، ارمغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفل
تصویر تحفل
زدوده شدن، زینت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفظ
تصویر تحفظ
خودداری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفر
تصویر تحفر
شرم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفظ
تصویر تحفظ
خود را حفظ کردن، خودداری کردن، هوشیار و بیدار بودن و پرهیز کردن، خود را نگه داشتن، خویشتن داری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحفل
تصویر تحفل
بسیار شدن اهل مجلس، پر شدن مجلس از مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحفه
تصویر تحفه
هدیه، پیشکش، هر چیز کمیاب و گران بها، سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد
رهاورد، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، راهواره، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحفه
تصویر تحفه
((تُ فِ))
هدیه، ارمغان، کمیاب، گران بها، جمع تحف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحفل
تصویر تحفل
((تَ حَ فُّ))
محفل ساختن، دور هم جمع شدن، پر شدن مجلس از مردم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحفظ
تصویر تحفظ
((تَ حَ فُّ))
هوشیار بودن و پرهیز کردن، خویشتن داری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحف
تصویر متحف
ارمغان دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحف
تصویر متحف
تحفه دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحفه گل
تصویر تحفه گل
(دخترانه)
تحفه (عربی) + گل (فارسی) گل ارزشمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تحفیل
تصویر تحفیل
گرد آوردن، آراستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفیف
تصویر تحفیف
طواف کردن، گرداگرد چیزی برآمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفیظات
تصویر تحفیظات
جمع تحفیظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفیظ
تصویر تحفیظ
یاد دادن کتاب بکسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفیص
تصویر تحفیص
برزپاشی برزگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه کردن
تصویر تحفه کردن
پیشکش دادن هدیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه فرستادن
تصویر تحفه فرستادن
پیشکش فرستادن هدیه فرستادن ارمغان فرستادن پیشکشی ارسال داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه دادن
تصویر تحفه دادن
هدیه دادن پیشکش دادن ارمغان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه خواستن
تصویر تحفه خواستن
پیشکش خواستن، ره آورد خواستن طلب کردن هدیه و ارمغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه بستن
تصویر تحفه بستن
ترتیب تحفه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه بردن
تصویر تحفه بردن
پیشکشی بردن پیشکشی بردن هدیه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه آوردن
تصویر تحفه آوردن
بلکیدن هدیه آوردن ارمغان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
دواز دهی از سازها یکی از مفیدات آلات ذوات الاوتار و آنه عودی است کوچک و گاه بر آن 12 وتر بندند و حکم آن مانند حکم عود است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفلات
تصویر تحفلات
جمع تحفل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفیل
تصویر تحفیل
جمع کردن، گرد آوردن، آراستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحفیل
تصویر تحفیل
((تَ))
زینت دادن، آراستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحفیظ
تصویر تحفیظ
((تَ))
یاد دادن کتاب و جز آن به کسی
فرهنگ فارسی معین