بافنده، کسی چیزی را می بافد، پای باف، باف کار، نسّاج، جولاهه، حائک، جولاه، بافت کار در علم زیست شناسی عنکبوت، جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند تارتن، تارتنک، کاربافک، کارتن، کارتنک، شیرمگس، مگس گیر، تنندو، کراتن
بافَندِه، کسی چیزی را می بافد، پای باف، باف کار، نَسّاج، جولاهِه، حائِک، جولاه، بافت کار در علم زیست شناسی عَنکَبوت، جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند تارتَن، تارتَنَک، کاربافَک، کارتَن، کارتَنَک، شیرمَگَس، مَگَس گیر، تَنَندو، کَراتَن
لشکریان. سپاهیان. (فرهنگ فارسی معین) : بیشتر اهل مملکت از امرا و کبرا و حشم و خدم و متجنده ورعیت موافقت اولوالامر را واجب شمرده... (المعجم ازفرهنگ فارسی ایضاً). مقصود آن که متجنده و سپاهیان واصحاب اشغال به قلعۀ مرغه استیمان کنند. (جهانگشای جوینی). و هر کس که بودند از متجنده، با اقمشه و امتعه بیرون آمدند. (جهانگشای جوینی). و شیاطین ملاحده به نصال شهب آسای متجنده بسیار سوخته گشتند. (جهانگشای جوینی). متجنده و اوباش بعضی ایلات که در بیغوله های گمنامی خزیده و مترصد فرصت بودند... (مجمل التواریخ گلستانه، از یادداشت دهخدا). و رجوع به تجند شود
لشکریان. سپاهیان. (فرهنگ فارسی معین) : بیشتر اهل مملکت از امرا و کبرا و حشم و خدم و متجنده ورعیت موافقت اولوالامر را واجب شمرده... (المعجم ازفرهنگ فارسی ایضاً). مقصود آن که متجنده و سپاهیان واصحاب اشغال به قلعۀ مرغه استیمان کنند. (جهانگشای جوینی). و هر کس که بودند از متجنده، با اقمشه و امتعه بیرون آمدند. (جهانگشای جوینی). و شیاطین ملاحده به نصال شهب آسای متجنده بسیار سوخته گشتند. (جهانگشای جوینی). متجنده و اوباش بعضی ایلات که در بیغوله های گمنامی خزیده و مترصد فرصت بودند... (مجمل التواریخ گلستانه، از یادداشت دهخدا). و رجوع به تجند شود
جانوری که روی زمین بخزد، جمع خزندگان. جانورانی جزو شاخه ذی فقاران که بسبب کوتاهی دست و یا پا فقدان آنها شکمشان روی زمین کشیده شود و غالبا در خشکی زیست کنند. بعضی از آنها تخم خود را در کیسه ای زیر شکم خود حفظ نمایند. خزندگان عموما بوسیله شش تنفس میکنند. رسته های آنها عبارتست از تمساحان سوسماران ماران لاک پشتها
جانوری که روی زمین بخزد، جمع خزندگان. جانورانی جزو شاخه ذی فقاران که بسبب کوتاهی دست و یا پا فقدان آنها شکمشان روی زمین کشیده شود و غالبا در خشکی زیست کنند. بعضی از آنها تخم خود را در کیسه ای زیر شکم خود حفظ نمایند. خزندگان عموما بوسیله شش تنفس میکنند. رسته های آنها عبارتست از تمساحان سوسماران ماران لاک پشتها