معنی تلنده تلنده کسی که زبانش هنگام حرف زدن می گیرد و حروف را نمی تواند از مخرج ادا کند، کج زبان، تمده، تمنده تصویر تلنده فرهنگ فارسی عمید
تلنده تلنده کج زبان را گویند، یعنی شخصی که درست تکلم نتواند نمود. او را به عربی فأْفأْ خوانند. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
خلنده خلنده آنچه در چیزی می خلد و فرومی رود، فرورونده، برای مِثال بُوَد بر دل ز مژگان خلنده / گهی تیر و گهی ناوک زننده، (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۹) فرهنگ فارسی عمید
تمنده تمنده کسی که زبانش هنگام حرف زدن می گیرد و حروف را نمی تواند از مخرج ادا کند، کج زبان، تَمده، تَلَنده فرهنگ فارسی عمید
کلنده کلنده چوبکی باشد که یک سر آنرا بدول آسیا بطوری نصب کنند که از گردش سنگ آسیا آن چوبک حرکت کند و از دول کم کم دانه در آسیا رود لکلکه: (گر همی گوییم گول و گر نمی گوییم گول چون کلنده بر لب دو لیم و تک تک میزنیم)، (مولوی) فرهنگ لغت هوشیار