- تجذیر
- از بیخ بریدن
معنی تجذیر - جستجوی لغت در جدول جو
- تجذیر
- ضرب کردن عددی در خود
- تجذیر ((تَ))
- از ریشه کندن، بریدن، عددی را در خود ضرب کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترسانیدن، تنبیه
بهانه ساختن
پلیدی آلودن
بیم دادن
پراکندن، باد دستی ریخت و پاش، فراخر فتاری -1 پراکندن پریشان ساختن، باد دست بودن دست بباد بودن، فراخ روی فراخ رفتاری، جمع تبذیرات
نیک کشیدن بسیار کشیدن
بریدن چیزی را
رویگردانی رویگردانی از پیروی
سزاوار گردانیدن چیزی را
شکسته بندی
زیاد و بیهوده خرج کردن، اسراف
بر حذر ساختن، ترساندن، پرهیز دادن
عذر آوردن، بهانه ساختن، کوتاهی کردن در امری
نام طایفه ای از قبیله کنده
پردۀ بزرگ و ضخیم که در وسط حیاط یا اتاق برپا کنند تا قسمتی از آن از قسمت دیگر جدا شود
جمع تجذیر