جدول جو
جدول جو

معنی تجاذب - جستجوی لغت در جدول جو

تجاذب
یکدیگر را کشیدن
تصویری از تجاذب
تصویر تجاذب
فرهنگ لغت هوشیار
تجاذب
از یکدیگر جذب کردن، یکدیگر را کشیدن، هر کدام به سوی خود کشیدن
تصویری از تجاذب
تصویر تجاذب
فرهنگ فارسی عمید
تجاذب
((تَ ذُ))
کشیده شدن از دو سر
تصویری از تجاذب
تصویر تجاذب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متجاذب
تصویر متجاذب
همگیرا جذب کننده یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاذب
تصویر تکاذب
با هم کذب کردن بدوستی و سخن دروغ گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجارب
تصویر تجارب
جمع تجربه، آزمون ها ویجستان جمع تجربه آزمایشها آزمونها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجاوب
تصویر تجاوب
بیکدیگر جواب گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجاوب
تصویر تجاوب
پاسخ دادن به پرسش یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجارب
تصویر تجارب
تجربه، آگاهی یا مهارتی که فرد در طول زندگی به دست می آورد، آزمودن، آزمایش، معاینۀ پزشکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجاوب
تصویر تجاوب
((تَ وُ))
جواب گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
((تَ نُ))
دوری جستن، دور شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجارب
تصویر تجارب
((تَ رِ))
جمع تجربه، آزمایش ها، آزمون ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
دور شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاذب
تصویر جاذب
جذب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاذب
تصویر جاذب
گیرا، جذب کننده، به خودکشنده، کشاننده، رباینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاذب
تصویر جاذب
((ذِ))
جذب کننده، رباینده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاذب
تصویر جاذب
Attractor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
притягатель
دیکشنری فارسی به روسی
aantrekkingskracht
دیکشنری فارسی به هلندی
ตัวดึงดูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
आकर्षक
دیکشنری فارسی به هندی
引きつけるもの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
끌어당기는 것
دیکشنری فارسی به کره ای