- تبکیت (اِ)
زدن کسی را با شمشیر و عصا و امثال آنها. (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط). زدن کسی را بشمشیر و چوبدستی و مانند آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پیش آمدن کسی را بمکروه. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، غلبه کردن به حجت. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بملامت خاموش کردن. (زوزنی) : بکته حتی اسکته . (از اقرب الموارد) ، تقریع و تعنیف. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). درشتی و سرزنش کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح منطق) ، جدل: اما جدل در قیاسی بود که آن را تبکیت خوانند. (اساس الاقتباس ص 325). رجوع به جدل شود
