جدول جو
جدول جو

معنی تبکیت - جستجوی لغت در جدول جو

تبکیت
خاموش کردن زبان بند کردن، زدن کسی را بشمشیر و چوبدستی، پیش آمدن کسی را بمکروه. 4 غلبه کردن بحجت
فرهنگ لغت هوشیار
تبکیت
((تَ))
خاموش کردن، زبان بند کردن، زدن کسی را به شمشیر و چوب دستی، پیش آمدن کسی را به مکروه، غلبه کردن به حجت
تصویری از تبکیت
تصویر تبکیت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبعیت
تصویر تبعیت
پیروی، فرمانبری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تسکیت
تصویر تسکیت
فرو نشاندن، خاموشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزکیت
تصویر تزکیت
پاکیزه گردانیدن بی آلایش کردن، ستودن، زکات دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکیه
تصویر تبکیه
ستایش گویان بگریستن بر وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکیل
تصویر تبکیل
در آمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکیع
تصویر تبکیع
نیک بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکیر
تصویر تبکیر
به هنگام به نماز رسیدن، پگاه برخاستن زود بر خاستن پگاه خاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعیت
تصویر تبعیت
پیروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبییت
تصویر تبییت
شبیخون زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبویت
تصویر تبویت
باب باب کردن کتاب یا نوشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبنیت
تصویر تبنیت
خبر پرسیدن و بسیار سئوال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعیت
تصویر تبعیت
پیروی، از پی کسی رفتن، دنبال کسی روان شدن، متابعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبکیر
تصویر تبکیر
((تَ))
زود برخاستن، پگاه برخاستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبعیت
تصویر تبعیت
((تَ بَ یَّ))
پیروی، دنباله روی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبکیه
تصویر تبکیه
گریه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبیت
تصویر تبیت
باز داشتن کسی را از حاجت او
فرهنگ لغت هوشیار