- تبتیک
- از ته بریدن بسیار بریدن
معنی تبتیک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شادباش، شاباش، خجسته، فرخنده
پنبه زنی دانسته باد که تفتیک پارسی نیز هست و پشم نرمی است که از زیر موی بز به شانه آرند و هم چنین دمه ای که از دیگ جوشان برخیزد -1 پشم نرم که از زیر موی بز بشانه برآرند و آنرا رشته شال و برک سازند، بخاری که از جوشش دیگ پدید آید
پرده دراندن رسوایاندن رسواکردن
مبارکباد گفتن، مبارکباد شاد باش هما یونخواهی، فروختن اشتر شتر فروشی شاد باش گفتن خجستگی خواستن، شاد باش تهنیت، جمع تبریکات
از دنیا بریدن و بخدا گرویدن
مبارک باد گفتن، شادباش گفتن
تبتل، از دنیا بریدن و به خدا پیوستن
کرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گلغر، پت، تبت، تبد، بزشم، بزوشم، بزوش
از هم جدا کردن، جدا کردن پنبه از دانه
Congratulation, Felicitation
поздравление
Glückwunsch
привітання , вітання
gratulacje
felicitação
congratulazioni, felicitazione
felicitación
félicitations, félicitation
felicitatie
การแสดงความยินดี , การแสดงความยินดี
ucapan selamat
تهنئةٌ , تبريكٌ
בָּרוּךְ , ברכות
お祝い , 祝福
축하 , 축하
pongezi
অভিনন্দন