جدول جو
جدول جو

معنی تباهی - جستجوی لغت در جدول جو

تباهی
خرابی، فساد، نابودی
تصویری از تباهی
تصویر تباهی
فرهنگ فارسی عمید
تباهی
(اِ)
از ’ب ه و’، بایکدیگر فخر نمودن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (دهار) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، با یکدیگر معارضه نمودن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تباهی
فساد، خراب بودن و با یکدیگر فخر نمودن
تصویری از تباهی
تصویر تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
تباهی
فساد، نابودی
تصویری از تباهی
تصویر تباهی
فرهنگ فارسی معین
تباهی
ضایعه، فساد
تصویری از تباهی
تصویر تباهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تباهی
بدی، ردائت، فتنه، فساد، خرابی، ویرانی، انهدام، خسار، عنت، نابودی، نیستی، هدم، آشفتگی، پریشانی، نابسامانی
متضاد: نیکی، آبادی، عمران،
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تناهی
تصویر تناهی
به نهایت رسیدن، پایان یافتن، بازایستادن و بس کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبانی
تصویر تبانی
با هم سازش کردن و هم دست شدن برای اقدام به امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تباهه
تصویر تباهه
تباهچه، خوراکی که از گوشت و بادنجان درست کنند، بورانی بادنجان، کباب، تواهه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تباکی
تصویر تباکی
گریۀ دروغی کردن، خود را به گریه زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تواهی
تصویر تواهی
تباهی، خرابی، فساد، نابودی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ)
تفاخرکننده یکی بر دیگری. (آنندراج). فخریه کننده مر دیگری را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تباهی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تبادی
تصویر تبادی
بادیه نشین گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباری
تصویر تباری
با هم معاوضه، تعارض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباغی
تصویر تباغی
ظلم و ستم کردن، عصیان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباقی
تصویر تباقی
باقی ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباکی
تصویر تباکی
به دروغ گریه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبالی
تصویر تبالی
آزمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبانی
تصویر تبانی
با یکدیگر قراری نهادن، نهانی پیمان بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباهش
تصویر تباهش
فرود آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباهل
تصویر تباهل
یکدیگر را لعنت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ناز کننده، سر افراز سر بلند افتخار کننده مفتخر مباهات کننده: بموجب صدور این فرمان مبارک سوسیته آنونیم مزبور را بسمت فورنیتری مخصوص خودمان مباهی و سر بلند فرمودیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواهی
تصویر تواهی
فساد ضایع شدن، نابودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناهی
تصویر تناهی
بغایت رسیدن، بپایان رسیدن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
همخوشی، همگایی بازی کردن با یکدیگر همدیگر را سرگرم ساختن بلهو و لعب مشغول گردیدن، با هم بازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراهی
تصویر تراهی
نو باوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سباهی
تصویر سباهی
گولپیر پیر گول پیر کودن (خرف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متباهی
تصویر متباهی
خود ستای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباهه
تصویر تباهه
کباب، گوشت پخته و نرم و نازک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباکی
تصویر تباکی
((تَ))
گریه دروغی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناهی
تصویر تناهی
((تَ))
به پایان رسیدن، به نهایت رسیدن، بازایستادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلاهی
تصویر تلاهی
((تَ))
یکدیگر را سرگرم ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مباهی
تصویر مباهی
((مُ))
مباهات کننده، فخر کننده، مغرور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبانی
تصویر تبانی
((تَ))
با یکدیگر هم دست شدن برای انجام کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبانی
تصویر تبانی
ساخت و پاخت، سازش
فرهنگ واژه فارسی سره