جدول جو
جدول جو

معنی تباهی

تباهی
بدی، ردائت، فتنه، فساد، خرابی، ویرانی، انهدام، خسار، عنت، نابودی، نیستی، هدم، آشفتگی، پریشانی، نابسامانی
متضاد: نیکی، آبادی، عمران،
فرهنگ واژه مترادف متضاد