جدول جو
جدول جو

معنی تبانی

تبانی((تَ))
با یکدیگر هم دست شدن برای انجام کاری
تصویری از تبانی
تصویر تبانی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تبانی

تبانی

تبانی
با یکدیگر قراری نهادن، و بیشتر تبانی علیه ثالثی است. مواضعۀ نهانی پیمان بستن. این کلمه برساخته از مادۀ ’ب ن ی’ است و در فرهنگهای عربی استعمال نشده. در نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز آمده: تبانی با یکدیگر قرار گذاشتن از کلمات مجعول است و در کتب لغت موجود نیست. (شمارۀ دوم از سال اول نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز)
لغت نامه دهخدا

تبانی

تبانی
منسوب به تبان، شلوار کوتاهی که ملاحان پوشند. (انساب سمعانی ورق 103)
لغت نامه دهخدا

تبانی

تبانی
حسین بن احمد بن علی بن محمد بن یعقوب الواسطی مکنی به ابوعبدالله معروف به ابن تبان که از وی ابومسعود احمد بن محمد بن علی بن عبدالله النحلی (کذا) الرازی الحافظ روایت کرده است. (انساب سمعانی ورق 103). رجوع به تاج العروس ج 9 صص 152-153 شود
لغت نامه دهخدا

تبانی

تبانی
موسی بن حفص بن نوح بن محمد بن موسی التبانی الکِسّی مکنی به ابوهارون که برای کسب علم به حجاز و عراق رفت.... وی از محمد بن عبدالله بن زیدالمقری روایت کرد، و ازو حمادبن شاکرالنسفی روایت کرده است. (از معجم البلدان ج 2 ص 358). مؤلف تاج العروس صاحب ترجمه را منسوب به تَبانَه قریه ای به ماوراءالنهر ذکر کرده است. رجوع به تاج العروس ج 9 ص 153 شود
لغت نامه دهخدا