- تباهه
- کباب، گوشت پخته و نرم و نازک
معنی تباهه - جستجوی لغت در جدول جو
- تباهه
- تباهچه، خوراکی که از گوشت و بادنجان درست کنند، بورانی بادنجان، کباب، تواهه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ضایعه، فساد
نوعی غذا که از گوشت و بادنجان سازند قلیه بادنجان
فساد، خراب بودن و با یکدیگر فخر نمودن
یکدیگر را لعنت کردن
فرود آوردن
گوشت پخته نرم و نازک
گوشت پخته نرم و نازک
عاقبت بد
خوراکی که از گوشت و بادنجان درست کنند، بورانی بادنجان، تباهه، تواهه
کباب،برای مثال نه مرد مفتی و قاضی شدم، که دارم دوست / بهین تباهچه ای یا لطیف حلوایی (مظهر - لغتنامه - تباهچه)
کباب،
تباهچه، خوراکی که از گوشت و بادنجان درست کنند، بورانی بادنجان، کباب، تباهه
نباهت در فارسی فرخادگی بزرگواری، نژادگی، نام آوری
فساد، نابودی
خرابی، فساد، نابودی
میدان
باطل، فاسد
فاسد شده، از حال برگشته، از حالی بحال بدی افتاده، خراب
ضایع، فاسد، نابود، زبون، کم ارزش
تالاب، آبگیر، رود