نام دیگر آن قلاتون است دهی است از دهستان و بخش سیمگان شهرستان جهرم که در 23هزارگزی شمال باختر کلاکی کنار راه مالرو سیمگان به میمند واقع است، زمینش جلگه ای و هوای آن گرمسیرو مالاریائی است و 165 تن سکنه دارد آب آن از رود خانه سیمگان تأمین میشود، محصولاتش غلات، برنج و شغل مردم آن زراعت است از صنایع دستی گلیم بافی معمول و راههای آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
نام دیگر آن قلاتون است دهی است از دهستان و بخش سیمگان شهرستان جهرم که در 23هزارگزی شمال باختر کلاکی کنار راه مالرو سیمگان به میمند واقع است، زمینش جلگه ای و هوای آن گرمسیرو مالاریائی است و 165 تن سکنه دارد آب آن از رود خانه سیمگان تأمین میشود، محصولاتش غلات، برنج و شغل مردم آن زراعت است از صنایع دستی گلیم بافی معمول و راههای آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
رودخانه ای است در ممالک متحدۀ امریکا، در ایالت آیووا که در رود سوآن از شعب شط میسی سی پی می ریزد، این رودخانه از میان سبزه زارها و چمنگاهها میگذرد و طول بستر آن 190 میل است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) (وبستر جغرافیایی)
رودخانه ای است در ممالک متحدۀ امریکا، در ایالت آیووا که در رود سوآن از شعب شط میسی سی پی می ریزد، این رودخانه از میان سبزه زارها و چمنگاهها میگذرد و طول بستر آن 190 میل است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) (وبستر جغرافیایی)
لغت نویسان عرب این فعل را در مورد خر بکار برده اند و معنی آن، علف و آب خوردن خر است تا شکمش مانند ’اون’ درآگنده شود. رجوع به منتهی الارب و ناظم الاطباء شود. تأون به معنی تأوین است. (از منتهی الارب). رجوع به تأوین شود
لغت نویسان عرب این فعل را در مورد خر بکار برده اند و معنی آن، علف و آب خوردن خر است تا شکمش مانند ’اون’ درآگنده شود. رجوع به منتهی الارب و ناظم الاطباء شود. تأون به معنی تأوین است. (از منتهی الارب). رجوع به تأوین شود
بلغت اهل بربر دوایی است که آن را فرفیون خوانند، گزندگی جانوران را نافع است، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)، مأخوذ از بربری، فرفیون، (ناظم الاطباء)، رجوع به تاکوت و فرفیون و فربیون شود
بلغت اهل بربر دوایی است که آن را فرفیون خوانند، گزندگی جانوران را نافع است، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)، مأخوذ از بربری، فرفیون، (ناظم الاطباء)، رجوع به تاکوت و فرفیون و فربیون شود
وی در دوران امیرتیمور گورکان حاکم قسطنطنیه بود، خواندمیر آرد: بعد از آنکه خاطر خطیر خسروجهانگیر از تمهید بزم عیش به او پرداخت ... مولانا بدرالدین احمد ... را به رسم رسالت بجانب مصر فرستاد ... و مقارن آن حال ایلچی تاکور حاکم قسطنطنیه که اکنون به استنبول اشتهار یافته بدرگاه عالم پناه رسید و اشرفی بیشمار و تحف بسیار بگذرانید و خبر اطاعت فرستندۀ خود بعرض رسانید، (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 511) امیر تاکور اوغانی، بنابر قول حمداﷲ مستوفی از امراء اوغان و معاصر شاه شجاع بود و سلطان احمد که بعد از وفات شاه شجاع بسلطنت رسید، پس از ورود به کرمان وی را محبوس گردانید، رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی ص 736 شود
وی در دوران امیرتیمور گورکان حاکم قسطنطنیه بود، خواندمیر آرد: بعد از آنکه خاطر خطیر خسروجهانگیر از تمهید بزم عیش به او پرداخت ... مولانا بدرالدین احمد ... را به رسم رسالت بجانب مصر فرستاد ... و مقارن آن حال ایلچی تاکور حاکم قسطنطنیه که اکنون به استنبول اشتهار یافته بدرگاه عالم پناه رسید و اشرفی بیشمار و تحف بسیار بگذرانید و خبر اطاعت فرستندۀ خود بعرض رسانید، (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 511) امیر تاکور اوغانی، بنابر قول حمداﷲ مستوفی از امراء اوغان و معاصر شاه شجاع بود و سلطان احمد که بعد از وفات شاه شجاع بسلطنت رسید، پس از ورود به کرمان وی را محبوس گردانید، رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی ص 736 شود
ناحیه ای است در هند، خواندمیر نویسد: در هشتم ذیقعده سنۀ تسع و ثلثین و ستمائه (639) سلطان مسعودشاه که بغایت کریم طبع و نیکوسیرت بود، سریر سلطنت دهلی را بوجود خود مشرف گردانیده امر وزارت را من حیث الاستقلال به خواجه مهذب الدین تفویض نمود و حکومت بهرایج را بعم خود ... و ایالت بلاد تاکور و سور بملک عزالدین بلبن بزرگ تعلق گرفت، (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 623)
ناحیه ای است در هند، خواندمیر نویسد: در هشتم ذیقعده سنۀ تسع و ثلثین و ستمائه (639) سلطان مسعودشاه که بغایت کریم طبع و نیکوسیرت بود، سریر سلطنت دهلی را بوجود خود مشرف گردانیده امر وزارت را من حیث الاستقلال به خواجه مهذب الدین تفویض نمود و حکومت بهرایج را بعم خود ... و ایالت بلاد تاکور و سور بملک عزالدین بلبن بزرگ تعلق گرفت، (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 623)
تکوت. تکّوت. تیکوک. بلغت اهل بربر فربیون. (دزی ج 1 ص 139). در مغرب اقصی بلغت بربر فریبون را نامند و همچنین در مغرب میانه این نام را به دانۀ ’اثل’ دهند که فارسیان آن را ’کیزمازک’ (گزمازک) گویند. رجوع به ’اثل’ شود. (از لکلرک ج 1 ص 302). رجوع به مفردات ابن البیطار ج 1 ص 12 و کلمه ’اثل’ و تاکوب شود
تَکوت. تَکّوت. تیکَوْک. بلغت اهل بربر فربیون. (دزی ج 1 ص 139). در مغرب اقصی بلغت بربر فریبون را نامند و همچنین در مغرب میانه این نام را به دانۀ ’اثل’ دهند که فارسیان آن را ’کیزمازک’ (گزمازک) گویند. رجوع به ’اثل’ شود. (از لکلرک ج 1 ص 302). رجوع به مفردات ابن البیطار ج 1 ص 12 و کلمه ’اثل’ و تاکوب شود
فرانسوی نبود ضایعاتی که در مراکز عصبی بصورت حفرات کوچک و بزرگی پدید میاید. نتیجه این ضایعات فلج اعضا و برخی ناراحتیهای دیگر است، فضاهایی که بین سلولهای گیاهی بوجود میاید و ممکنست درنتیجه تحلیل برخی سلولها و یا رشد فضاهای اولیه بین سلولی باشد
فرانسوی نبود ضایعاتی که در مراکز عصبی بصورت حفرات کوچک و بزرگی پدید میاید. نتیجه این ضایعات فلج اعضا و برخی ناراحتیهای دیگر است، فضاهایی که بین سلولهای گیاهی بوجود میاید و ممکنست درنتیجه تحلیل برخی سلولها و یا رشد فضاهای اولیه بین سلولی باشد