عنکبوت، جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند تارتن، کاربافک، کارتن، کارتنک، شیرمگس، مگس گیر، تننده، تنندو، کراتن
عَنکَبوت، جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند تارتَن، کاربافَک، کارتَن، کارتَنَک، شیرمَگَس، مَگَس گیر، تَنَنده، تَنَندو، کَراتَن
از پادشاهان باستانی معاصر کوروش کبیر:... در این احوال سردار مازارس مرد و هارپاک بجای او مأمور شد. هرودوت گوید (کتاب 1 بند 163- 177) : این همان هارپاک مادی است که با کوروش در موقع قیام او بر ضد آستیاک همراه بود، این سردار بشهر ’فوسه’ پرداخته آن را محاصره کرد... اهالی این شهر نیز دریانوردان خوبی بودند و تا ’ایبری’ (اسپانیای کنونی) کشتی های آنها دریانوردی می کرد. سابقاً پادشاهی تارتس نام آنها را دعوت کرده بود بمملکت او رفته متوطن شوند و خود را از قید کرزوس خلاص کنند. آنها به این امر راضی نشده ولی پولی از پادشاه گرفته برج و باروی شهر خود را محکم کرده بودند... (ایران باستان ج 1 صص 293-294)
از پادشاهان باستانی معاصر کوروش کبیر:... در این احوال سردار مازارس مُرد و هارپاک بجای او مأمور شد. هرودوت گوید (کتاب 1 بند 163- 177) : این همان هارپاک مادی است که با کوروش در موقع قیام او بر ضد آستیاک همراه بود، این سردار بشهر ’فوسه’ پرداخته آن را محاصره کرد... اهالی این شهر نیز دریانوردان خوبی بودند و تا ’ایبری’ (اسپانیای کنونی) کشتی های آنها دریانوردی می کرد. سابقاً پادشاهی تارتس نام آنها را دعوت کرده بود بمملکت او رفته متوطن شوند و خود را از قید کرزوس خلاص کنند. آنها به این امر راضی نشده ولی پولی از پادشاه گرفته برج و باروی شهر خود را محکم کرده بودند... (ایران باستان ج 1 صص 293-294)
آکنده شدن. (تاج المصادر بیهقی). آکنده شدن با هم و درآکنده شدن از گوشت و جز آن. (منتهی الارب). پرگوشت شدن تن. (آنندراج) ، پیوسته شدن. (منتهی الارب). پیوسته گردیدن هر چیزی
آکنده شدن. (تاج المصادر بیهقی). آکنده شدن با هم و درآکنده شدن از گوشت و جز آن. (منتهی الارب). پرگوشت شدن تن. (آنندراج) ، پیوسته شدن. (منتهی الارب). پیوسته گردیدن هر چیزی
سامی بیک در شرح ’تارتسه’ آرد: جزیره و قصبه ایست در جنوب اسپانیول، در زمان قدیم در تصرف فینیقی ها بود و از این جزیره مقدار زیادی طلا استخراج می کردند و در بین یونانیان و رومیان قدیم این طلا رواج داشت ولی از منبع و معدنش آگاه نبودند، احتمال می رود که این جزیره همان جزیره ’قادیس’ و شهر ’تارسیس’ که در کتابهای عبرانی از آن یاد می شود، همین شهر باشد. (قاموس الاعلام ترکی). رجوع به تارسیس شود
سامی بیک در شرح ’تارتسه’ آرد: جزیره و قصبه ایست در جنوب اسپانیول، در زمان قدیم در تصرف فینیقی ها بود و از این جزیره مقدار زیادی طلا استخراج می کردند و در بین یونانیان و رومیان قدیم این طلا رواج داشت ولی از منبع و معدنش آگاه نبودند، احتمال می رود که این جزیره همان جزیره ’قادیس’ و شهر ’تارسیس’ که در کتابهای عبرانی از آن یاد می شود، همین شهر باشد. (قاموس الاعلام ترکی). رجوع به تارسیس شود
ریزه ریزه و پاره پاره و ذره ذره، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)، ذره ذره کردن و ریزریز ساختن، (شرفنامۀ منیری)، پاره پاره شده مثل تارهای مو و ابریشم، (فرهنگ نظام) : بنگرید اکنون بنات النعش وار از دست مرگ نیزه هاشان شاخ شاخ و تیرهاشان تارتار، سنایی، او مست بود و دست بریشم دراز کرد برکند تای تای و پراکند تارتار، سوزنی، شد ز سر زلف او صبح معنبرنسیم کرد مه روی او طرۀ شب تارتار، خاقانی
ریزه ریزه و پاره پاره و ذره ذره، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)، ذره ذره کردن و ریزریز ساختن، (شرفنامۀ منیری)، پاره پاره شده مثل تارهای مو و ابریشم، (فرهنگ نظام) : بنگرید اکنون بنات النعش وار از دست مرگ نیزه هاشان شاخ شاخ و تیرهاشان تارتار، سنایی، او مست بود و دست بریشم دراز کرد برکند تای تای و پراکند تارتار، سوزنی، شد ز سر زلف او صبح معنبرنسیم کرد مه روی او طرۀ شب تارتار، خاقانی
اروپائیان عموماً این کلمه را بمردمی اطلاق کنند که لشکر چنگیزخان مؤسس دولت مغول (1154- 1227 میلادی) را تشکیل داده بودند و آنان از طایفۀ اصلی مغول می باشند، این نام از کلمه ’تاتار’ یا ’تتار’ یا ’تتر’ گرفته شده است، تاتار را نیز تارتار گویند، (انجمن آرا) (آنندراج)، تارتار قومی از ترک مقابل مغول، (فرهنگ نظام)
اروپائیان عموماً این کلمه را بمردمی اطلاق کنند که لشکر چنگیزخان مؤسس دولت مغول (1154- 1227 میلادی) را تشکیل داده بودند و آنان از طایفۀ اصلی مغول می باشند، این نام از کلمه ’تاتار’ یا ’تتار’ یا ’تتر’ گرفته شده است، تاتار را نیز تارتار گویند، (انجمن آرا) (آنندراج)، تارتار قومی از ترک مقابل مغول، (فرهنگ نظام)