- تأدیه ((تَ یِ))
- گزاردن، پرداختن، پرداخت
معنی تأدیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دست بر دست زدن
گذرانیدن، پویه گشت روشی است در دستور زبان پارسی که کنش شدنی را به کنش کردنی دگر کنند برای نمونه از خوردن خوراندن و از سوختن سوزاندن و ازخوابیدن خواباندن گذرانیدن گذرا کردن، متعدی ساختن فعلی را
خونبها دادن برای خلاص خود وجه یا مالی دادن فدیه دادن
ارمغان فرستادن، جداکردن
پرداخت، واگذاشت گزاردن پرداختن، پرداخت
تغذیه
ادا کردن، پرداختن پول یا وام
روا داشتن، نافذ گرانیدن، امری را رها و ترک کردن، کسی را از کاری منصرف ساختن، در علوم ادبی متعدی ساختن فعل لازم