- بیکینی
- مایو دو تکه
معنی بیکینی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی کیشی لامذهبی مقابل دینداری
افلاس درویشی فقر
بی مانندی بی همتایی
بی آرش کلپتره
بی پایانی نامحدودی
حالت و کیفیت بیکار بیشغلی
لاابالیگری لاقیدی
حالت و عمل بیریش
مقابل اندرونی
حداکثر، دست پر
چگونگی بیماری و حالت آن در مدت بستری بودن
بطالت
حداکثر، اکثریت
آفاقی
زن نداشتن همسر نداشتن
لا مذهبی، بی کیشی
بد مذهبی بد کیشی الحاد مقابل بهدینی خوش کیشی
عیبجوئی کردن، سوءدر امور نگریستن
منسوب به پیکان، نوعی از لعل بر شکل و هیات پیکان: درون پرده گل غنچه بین که میسازد ز بهر دیده خصم تو لعل پیکانی. (حافظ قزوینی)، نوعی فیروزه، نوعی نوشا در بر شکل و هیات پیکان: گر سرمه کشد روزی بر چشم حسود او هر ذره آن گردد نوشا در پیکانی. (سیف اسفرنگی)، نوعی لاله، قسمی انگور
هر چیز که مزه قند و شکر و نبات دهد مقابل تلخی و ترشی، خوردنیهایی که با شکر و روغن و آرد یا مواد دیگر باقسام مختلف سازند حلوا
سخت کینه توز، بسیار کینه جو، کینه کش
ویژگی نوعی لعل و فیروزه، به شکل پیکان
بیشترین مقدار چیزی، بیشترین مقدار ممکن، حداکثر
مربوط به بیرون مثلاً واکنش های بیرونی، خارجی، ظاهری، مقابل اندرونی، قسمتی در خانه که به اندرونی وصل می شد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود
شوری، ملاحت
منسوب به بالین، مطالعه ناخوشی های بیماران بستری و کلینیکی
خارجی، بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده است، بیگانه
نوعی از لعل به شکل پیکان
هرچیز که مزه قند و شکر و نبات دهد، مقابل تلخی و ترشی، خوردنی هایی که با شکر و روغن و آرد یا مواد دیگر به اقسام مختلف بسازند
ویژگی علومی که به مطالعه و بررسی سیر بیماری بر روی بیمار می پردازد مثلاً روان شناسی بالینی
بدگمانی، بدبین بودن
مقابل تلخی، مزۀ شکر، از چهار مزۀ اصلی، خوراکی که از شکر، آرد، تخم مرغ، روغن و مواد دیگرتهیه شود