- بیژن (پسرانه)
- ترانه خوان، جنگجو، مجرد، تنها، پسر گیو، دلداده منیژه، (نگارش کردی: بیژهن)
معنی بیژن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گفتار
جمع بین، میانه ها، کران ها
فصاحت و زبان آوری، سخن و گفتار، شرح و تعبیر
ویژه
خارج مقابل درون اندرون داخل، ظاهر چیزی روی چیزی مقابل درون باطن
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
بیرون، خارج، ظاهر چیزی، روی چیزی
سخن گفتن، فصاحت، زبان آوری، سخن، شرح، تعبیر، در علوم ادبی علمی که دربارۀ بیان معنای واحد به شیوه های مختلف و بر پایۀ تصویرسازی مانند استفاده از تشبیه، استعاره و کنایه بحث می کند
ویژه، خاص، خاصه، برگزیده، خالص
خصوصاً، مخصوصاً، سیّما، علی الخصوص، به ویژه، بالخصوص، لاسیّما، به خصوص
خصوصاً، مخصوصاً، سیّما، علی الخصوص، به ویژه، بالخصوص، لاسیّما، به خصوص
پازن، بز کوهی، در علم زیست شناسی حیوانی علف خوار شبیه آهو با شاخ های بلند و ریش دراز که برای گوشتش شکار می شود، پاژن
((بَ))
فرهنگ فارسی معین
پیدا شدن، آشکار شدن، شرح، توضیح، زبان آوری، فصاحت، علمی است که آوردن یک معنی به طرق گوناگون را می آموزد
Enunciation, Expression, Statement, Verbalization
произношение , выражение , заявление , вербализация
Aussprache, Ausdruck, Aussage, Verbalisierung
вимова , вираження , заява , вербалізація
wymowa, wyrażenie, oświadczenie, werbalizacja
发音 , 表达 , 声明 , 语言表达
enunciação, expressão, declaração, verbalização
enunciazione, espressione, dichiarazione, verbalizzazione
enunciación, expresión, declaración, verbalización
énonciation, expression, déclaration, verbalisation
uitspraak, expressie, verklaring, verbalisatie
การออกเสียง , การแสดงออก , คำแถลง , การพูดเป็นคำพูด
pelafalan, ekspresi, pernyataan, verbaliasi
تكبيرٌ , أكبر , أعظم
उच्चारण , अभिव्यक्ति , वक्तव्य , मौखिक अभिव्यक्ति
היגוי , הבעה , הַצהָרָה , בִּטּוּי מִילּוּלִי
発音 , 表現 , 声明 , 言語化
발음 , 표현 , 진술 , 언어화
telaffuz, ifade, beyan, sözlü ifade