جدول جو
جدول جو

معنی بیژن - جستجوی لغت در جدول جو

بیژن
(پسرانه)
ترانه خوان، جنگجو، مجرد، تنها، پسر گیو، دلداده منیژه، (نگارش کردی: بیژهن)
تصویری از بیژن
تصویر بیژن
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیکن
تصویر بیکن
(دخترانه)
بدون رقیب، یگانه (نگارش کردی: بکن)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیژه
تصویر بیژه
(دخترانه)
ویژه، خالص
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیان
تصویر بیان
(دخترانه و پسرانه)
صبحگاه، بامداد، پگاه (نگارش کردی: بهیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیان
تصویر بیان
گفتار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیون
تصویر بیون
جمع بین، میانه ها، کران ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیان
تصویر بیان
فصاحت و زبان آوری، سخن و گفتار، شرح و تعبیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیژه
تصویر بیژه
ویژه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرن
تصویر بیرن
خارج مقابل درون اندرون داخل، ظاهر چیزی روی چیزی مقابل درون باطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیهن
تصویر بیهن
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیرن
تصویر بیرن
بیرون، خارج، ظاهر چیزی، روی چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیان
تصویر بیان
سخن گفتن، فصاحت، زبان آوری، سخن، شرح، تعبیر، در علوم ادبی علمی که دربارۀ بیان معنای واحد به شیوه های مختلف و بر پایۀ تصویرسازی مانند استفاده از تشبیه، استعاره و کنایه بحث می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیژه
تصویر بیژه
ویژه، خاص، خاصه، برگزیده، خالص
خصوصاً، مخصوصاً، سیّما، علی الخصوص، به ویژه، بالخصوص، لاسیّما، به خصوص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باژن
تصویر باژن
پازن، بز کوهی، در علم زیست شناسی حیوانی علف خوار شبیه آهو با شاخ های بلند و ریش دراز که برای گوشتش شکار می شود، پاژن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیان
تصویر بیان
((بَ))
پیدا شدن، آشکار شدن، شرح، توضیح، زبان آوری، فصاحت، علمی است که آوردن یک معنی به طرق گوناگون را می آموزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیژه
تصویر بیژه
((ژِ))
خالص، بی غش، خاص، ویژه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیان
تصویر بیان
Enunciation, Expression, Statement, Verbalization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
произношение , выражение , заявление , вербализация
دیکشنری فارسی به روسی
Aussprache, Ausdruck, Aussage, Verbalisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
вимова , вираження , заява , вербалізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
wymowa, wyrażenie, oświadczenie, werbalizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
发音 , 表达 , 声明 , 语言表达
دیکشنری فارسی به چینی
enunciação, expressão, declaração, verbalização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
enunciazione, espressione, dichiarazione, verbalizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
enunciación, expresión, declaración, verbalización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
énonciation, expression, déclaration, verbalisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
uitspraak, expressie, verklaring, verbalisatie
دیکشنری فارسی به هلندی
การออกเสียง , การแสดงออก , คำแถลง , การพูดเป็นคำพูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
pelafalan, ekspresi, pernyataan, verbaliasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تكبيرٌ , أكبر , أعظم
دیکشنری فارسی به عربی
उच्चारण , अभिव्यक्ति , वक्तव्य , मौखिक अभिव्यक्ति
دیکشنری فارسی به هندی
היגוי , הבעה , הַצהָרָה , בִּטּוּי מִילּוּלִי
دیکشنری فارسی به عبری
発音 , 表現 , 声明 , 言語化
دیکشنری فارسی به ژاپنی
발음 , 표현 , 진술 , 언어화
دیکشنری فارسی به کره ای
telaffuz, ifade, beyan, sözlü ifade
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی