نوعی بازی گوی و چوگان که روی میزی بزرگ با روکش ماهوت، داری چهار سوراخ در چهار گوشه و دو سوراخ در دو طرف انجام می شود و بازیکن باید گوی ها را با چوگان در سوراخ بیندازد
نوعی بازی گوی و چوگان که روی میزی بزرگ با روکش ماهوت، داری چهار سوراخ در چهار گوشه و دو سوراخ در دو طرف انجام می شود و بازیکن باید گوی ها را با چوگان در سوراخ بیندازد
ظاهراً مصحف پیشیار است، قارورۀ بیمار، (فرهنگ جهانگیری)، پیسیار، سرشگ، قاروره، تفسره، دلیل، پیشاب، آب بیمار، بول، شاش، (یادداشت مؤلف) : بر روی پزشک زن میندیش چون بود درست بیسیارت، رودکی، و رجوع به پیشیار شود
ظاهراً مصحف پیشیار است، قارورۀ بیمار، (فرهنگ جهانگیری)، پیسیار، سرشگ، قاروره، تفسره، دلیل، پیشاب، آب بیمار، بول، شاش، (یادداشت مؤلف) : بر روی پزشک زن میندیش چون بود درست بیسیارت، رودکی، و رجوع به پیشیار شود
نوعی بازی است که در فضای سرپوشیده بر میزی مستطیل (پوشیده با ماهوت سبز) با 3 یا 15 گوی و میله ای چوبی بازی میشود، بیلیارد بطریقی که در ایران بازی میشود مأخوذ از روسیه است، هر یک از گویها را شار (روسی گوی) خوانند، تاریخ اختراع بیلیارد معلوم نیست، در فرانسه نوعی بیلیارد در قرن 16 میلادی رواج داشت، و پیش ازآن هم بازی شبیه آن معمول بود، در انگلستان بیلیارددر زمان شکسپیر رایج بود، (دائره المعارف فارسی)
نوعی بازی است که در فضای سرپوشیده بر میزی مستطیل (پوشیده با ماهوت سبز) با 3 یا 15 گوی و میله ای چوبی بازی میشود، بیلیارد بطریقی که در ایران بازی میشود مأخوذ از روسیه است، هر یک از گویها را شار (روسی گوی) خوانند، تاریخ اختراع بیلیارد معلوم نیست، در فرانسه نوعی بیلیارد در قرن 16 میلادی رواج داشت، و پیش ازآن هم بازی شبیه آن معمول بود، در انگلستان بیلیارددر زمان شکسپیر رایج بود، (دائره المعارف فارسی)
بی پشت و پناه، بی یارمند، بی دوست، (ناظم الاطباء)، بی آشنا و بی کس، (آنندراج)، بی یاور: چو آورد مرد جهودش بمشت چو بی یار و بیچاره دیدش بکشت، فردوسی، براه دین نبی رفت از آن نمی یاریم که راه پرخطر و ما ضعیف و بی یاریم، ناصرخسرو، مرا گوئی اگر دانا و حری به یمگان چون نشینی خوار و بی یار، ناصرخسرو، - بی یار و جفت، بی کس و بی پناه، بی یار و یاور: چوبسیار بگریست با کشته گفت که ای در جهان شاه بی یار و جفت، فردوسی، مرا مهر هرمزد خوانند گفت غریبم بدین شهر بی یار و جفت، فردوسی، ، بی عدیل، بی نظیر و آنکه از کسی امداد و امان نخواهد، (از آنندراج)، بی مثل، بی همتا، بی مانند: فرستاده را موبد شاه گفت که ای مرد هشیار بی یار و جفت، فردوسی، خداوند بی یار و یار همه، نظامی، - بی یار و جفت، بی مانند، بی همتا، بی نظیر و عدیل: چو طغرل پدید آید آن مرد گفت که ای بر زمین شاه بی یار و جفت، فردوسی، - بی یار و یاور، بی دوست و کمک، بی کس و کار، غریب، -، بی مددکار و همکار: جهان را بنا کرد از بهر دانش خدای جهاندار بی یار و یاور، ناصرخسرو، - خداوند بی یار و جفت، بی شریک: بپستانش بر دست مالیدو گفت بنام خداوند بی یار و جفت، فردوسی، سر گرگ را پست ببرید و گفت بنام خداوند بی یار و جفت، فردوسی
بی پشت و پناه، بی یارمند، بی دوست، (ناظم الاطباء)، بی آشنا و بی کس، (آنندراج)، بی یاور: چو آورد مرد جهودش بمشت چو بی یار و بیچاره دیدش بکشت، فردوسی، براه دین نبی رفت از آن نمی یاریم که راه پرخطر و ما ضعیف و بی یاریم، ناصرخسرو، مرا گوئی اگر دانا و حری به یمگان چون نشینی خوار و بی یار، ناصرخسرو، - بی یار و جفت، بی کس و بی پناه، بی یار و یاور: چوبسیار بگریست با کشته گفت که ای در جهان شاه بی یار و جفت، فردوسی، مرا مهر هرمزد خوانند گفت غریبم بدین شهر بی یار و جفت، فردوسی، ، بی عدیل، بی نظیر و آنکه از کسی امداد و امان نخواهد، (از آنندراج)، بی مثل، بی همتا، بی مانند: فرستاده را موبد شاه گفت که ای مرد هشیار بی یار و جفت، فردوسی، خداوند بی یار و یار همه، نظامی، - بی یار و جفت، بی مانند، بی همتا، بی نظیر و عدیل: چو طغرل پدید آید آن مرد گفت که ای بر زمین شاه بی یار و جفت، فردوسی، - بی یار و یاور، بی دوست و کمک، بی کس و کار، غریب، -، بی مددکار و همکار: جهان را بنا کرد از بهر دانش خدای جهاندار بی یار و یاور، ناصرخسرو، - خداوند بی یار و جفت، بی شریک: بپستانش بر دست مالیدو گفت بنام خداوند بی یار و جفت، فردوسی، سر گرگ را پست ببرید و گفت بنام خداوند بی یار و جفت، فردوسی
آنکه به بیل کار کند، (آنندراج)، کسی که زمین را با بیل میکند و پاک میکند، (ناظم الاطباء)، که بیل بهمراه دارد برای کندن زمین یا برگرداندن مجرای آب و جز آن، در مواقع سیل و استعانت برگرداندن جریان آب مردم فریاد برآرند: ’بیلدارهرای’، ’کلندارهرای’ (در تداول مردم قزوین)، (یادداشت مؤلف)
آنکه به بیل کار کند، (آنندراج)، کسی که زمین را با بیل میکند و پاک میکند، (ناظم الاطباء)، که بیل بهمراه دارد برای کندن زمین یا برگرداندن مجرای آب و جز آن، در مواقع سیل و استعانت برگرداندن جریان آب مردم فریاد برآرند: ’بیلدارهرای’، ’کلندارهرای’ (در تداول مردم قزوین)، (یادداشت مؤلف)
بی کیار، بموجب فرهنگ ولف بمعنی زرنگ و چالاک است، و گیار را جهانگیری تنبل معنی کرده است، (از لغات شاهنامه ص 66) : بر مهتر زرق شد بیگیار که برسم یکی زو کند خواستار، فردوسی، بدو گفت بهرام شو پایکار بیاور که سرگین کشد بیگیار، فردوسی، رجوع به گیار و بی کیار شود
بی کیار، بموجب فرهنگ ولف بمعنی زرنگ و چالاک است، و گیار را جهانگیری تنبل معنی کرده است، (از لغات شاهنامه ص 66) : بر مهتر زرق شد بیگیار که بَرْسَم یکی زو کند خواستار، فردوسی، بدو گفت بهرام شو پایکار بیاور که سرگین کشد بیگیار، فردوسی، رجوع به گیار و بی کیار شود
ترکی جانباز کسی که برای پول نمی جنگد مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و بحمیت وطن در مقابل دشمن بمدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
ترکی جانباز کسی که برای پول نمی جنگد مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و بحمیت وطن در مقابل دشمن بمدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
فرانسطوی گوی بازی نام نوعی بازی اروپایی که روی میزهای مخصوص بازی کنند و ابزار این بازی عبارتست از میزهای مخصوص پوشانده شده از ماهوت با چهار سوراخ در چهار گوش و دو سوراخ در حد وسط طولی دو طرف و تعدادی گوی در روی میز و چوبهایی در دست بازیکنان. بازیکنان. بازیکنان میباید با دقت و مهارت و با اندازه گیریهای دقیق با چوب گویها را بهم زده آنها را در سوراخ بیندازند هر کس که زودتر تعداد معینی از گویها را در داخل سوراخها کند برنده محسوب میشود. بلیارد انواعی دارد از جمله پیر امید ایتالیا نسکی. در بازی اخیر مقداری چوبهای کوچک کم ارتفاع نیز در روی میز میایستانند و میزش نیز کوچکتر از میز پیرامید است و در اطراف سوراخ ندارد بیلیارد
فرانسطوی گوی بازی نام نوعی بازی اروپایی که روی میزهای مخصوص بازی کنند و ابزار این بازی عبارتست از میزهای مخصوص پوشانده شده از ماهوت با چهار سوراخ در چهار گوش و دو سوراخ در حد وسط طولی دو طرف و تعدادی گوی در روی میز و چوبهایی در دست بازیکنان. بازیکنان. بازیکنان میباید با دقت و مهارت و با اندازه گیریهای دقیق با چوب گویها را بهم زده آنها را در سوراخ بیندازند هر کس که زودتر تعداد معینی از گویها را در داخل سوراخها کند برنده محسوب میشود. بلیارد انواعی دارد از جمله پیر امید ایتالیا نسکی. در بازی اخیر مقداری چوبهای کوچک کم ارتفاع نیز در روی میز میایستانند و میزش نیز کوچکتر از میز پیرامید است و در اطراف سوراخ ندارد بیلیارد
دیدن میز بیلیارد در خواب نشانه جنگ و دعوا بر سر تصاحب ثروت است. تهمت و افترا به بیننده خواب آسیب می زند. 2ـ اگر میز و توپهای بیلیارد را در خواب ببینید نشانه آن است که دوستیهای بی بها و ریا کارانه شما را از پا در می آورد.
دیدن میز بیلیارد در خواب نشانه جنگ و دعوا بر سر تصاحب ثروت است. تهمت و افترا به بیننده خواب آسیب می زند. 2ـ اگر میز و توپهای بیلیارد را در خواب ببینید نشانه آن است که دوستیهای بی بها و ریا کارانه شما را از پا در می آورد.