جدول جو
جدول جو

معنی بیعرضه - جستجوی لغت در جدول جو

بیعرضه
کسی که وجودش منشا اثر نباشد بیکاره بیمصرف
تصویری از بیعرضه
تصویر بیعرضه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی عرضه
تصویر بی عرضه
پخمه، چلمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی عرضه
تصویر بی عرضه
بی همت و بی لیاقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی عرضه
تصویر بی عرضه
بی لیاقت، بی همت، بیکاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باعرضه
تصویر باعرضه
((عُ ض ِ))
دارای عرضه، مقابل بی عرضه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی عرضه
تصویر بی عرضه
((عُ ض ِ))
ناتوان، بی مصرف، بیکاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیعانه
تصویر بیعانه
پیش پرداخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیغرضی
تصویر بیغرضی
بیطمعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیعرضگی
تصویر بیعرضگی
حالت و کیفیت بی عرضه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیعانه
تصویر بیعانه
قسمتی از بهای شیئی را گویند که اول پرداخت گردد، پیش بها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رضا
تصویر بی رضا
ناخرسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با عرضه
تصویر با عرضه
با جربزه، با کفایت، کاربر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیعانه
تصویر بیعانه
((بِ نِ))
پول پیش، پولی که خریدار پیش از خرید به فروشنده می دهد
فرهنگ فارسی معین
پولی که خریدار در موقع معامله به فروشنده می دهد تا پس از تحویل گرفتن کالا باقی پول را بدهد، سبغانه، پیش بها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیاره
تصویر بیاره
(پسرانه)
نام روستایی (نگارش کردی: بیاره)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بعوضه
تصویر بعوضه
یک پشه پشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاره
تصویر بیاره
بوته
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه یا آنچه سر ندارد، بی اساس بی اصل، پرنده ایست شکاری از نوع باشه شبیه به پیغو بیسره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرزه
تصویر بیرزه
بیرزد بارزد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه راه را گم کرده باشد منحرف از راه گمراه، بی انصاف، آنکه کارهای ناشایسته کند، خواننده ای که خارج از مقام خواند، بیراهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیغرض
تصویر بیغرض
عاری از غرض بیطمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیطره
تصویر بیطره
دام پزشکی ستور پزشکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیعره
تصویر خیعره
سبکی، خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیسره
تصویر بیسره
پرنده ای شکاری از نوع باشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیطره
تصویر بیطره
دام پزشکی، شغل و عمل دامپزشک، بیطره، محلی که در آن دربارۀ امراض جانوران مطالعه و تحقیق می کنند مثلاً دانشکدۀ دامپزشکی، رشته ای دانشگاهی که روش معالجۀ جانوران بیمار را تعلیم داده و دام پزشک تربیت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیاره
تصویر بیاره
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن
جلونک، جلنگ، چلونک، بیاج،
بوته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیرزه
تصویر بیرزه
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، انجروت، کنجده، کنجیده، بارزد، بیرزد، بریزه، زنجرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیراه
تصویر بیراه
بیراهه، کنایه از نامرتبط، کنایه از ویژگی کسی که راه را گم کرده باشد، کج رو، گمراه
فرهنگ فارسی عمید
((بَ رَ یا رِ))
گیاهی که ساقه بلند و مستقیم ندارد و شاخه های آن روی زمین افتد مانند کدو، خربزه و غیره، بوته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیطره
تصویر بیطره
((بَ یا بِ طَ رَ یا رِ))
دام پزشکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیراه
تصویر بیراه
گمراه، منحرف از راه، بی انصاف، آن که کارهای ناشایسته کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بعره
تصویر بعره
واحد بعر یک پشکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیره
تصویر بیره
گمراه ضال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیعه
تصویر بیعه
پیمانش فرما نبرداری خرید و فروش کنشت کلیسا کنشت دیر، جمع بیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیضه
تصویر بیضه
تخم، خایه
فرهنگ لغت هوشیار