- بیان (دخترانه و پسرانه)
- صبحگاه، بامداد، پگاه (نگارش کردی: بهیان)
معنی بیان - جستجوی لغت در جدول جو
- بیان
- گفتار
- بیان
- فصاحت و زبان آوری، سخن و گفتار، شرح و تعبیر
- بیان
- سخن گفتن، فصاحت، زبان آوری، سخن، شرح، تعبیر، در علوم ادبی علمی که دربارۀ بیان معنای واحد به شیوه های مختلف و بر پایۀ تصویرسازی مانند استفاده از تشبیه، استعاره و کنایه بحث می کند
- بیان ((بَ))
- پیدا شدن، آشکار شدن، شرح، توضیح، زبان آوری، فصاحت، علمی است که آوردن یک معنی به طرق گوناگون را می آموزد
- بیان
- Enunciation, Expression, Statement, Verbalization
- بیان
- произношение , выражение , заявление , вербализация
- بیان
- Aussprache, Ausdruck, Aussage, Verbalisierung
- بیان
- вимова , вираження , заява , вербалізація
- بیان
- wymowa, wyrażenie, oświadczenie, werbalizacja
- بیان
- 发音 , 表达 , 声明 , 语言表达
- بیان
- enunciação, expressão, declaração, verbalização
- بیان
- enunciazione, espressione, dichiarazione, verbalizzazione
- بیان
- enunciación, expresión, declaración, verbalización
- بیان
- énonciation, expression, déclaration, verbalisation
- بیان
- uitspraak, expressie, verklaring, verbalisatie
- بیان
- การออกเสียง , การแสดงออก , คำแถลง , การพูดเป็นคำพูด
- بیان
- pelafalan, ekspresi, pernyataan, verbaliasi
- بیان
- تكبيرٌ , أكبر , أعظم
- بیان
- उच्चारण , अभिव्यक्ति , वक्तव्य , मौखिक अभिव्यक्ति
- بیان
- היגוי , הבעה , הַצהָרָה , בִּטּוּי מִילּוּלִי
- بیان
- 発音 , 表現 , 声明 , 言語化
- بیان
- 발음 , 표현 , 진술 , 언어화
- بیان
- telaffuz, ifade, beyan, sözlü ifade
- بیان
- matamshi, usemi, tamko, usemajikaji
- بیان
- উচ্চারণ , অভিব্যক্তি , বিবৃতি , মৌখিক প্রকাশ
- بیان
- تلفظ , اظہار , بیان , زبانی اظہار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به بیان مربوط بعلم بیان
گیاهی است که از آن بوریا بافند
نوعی نی که از آن بوریا می بافتند
Expressionistic
экспрессионистский
expressionistisch
експресіоністський