- بیاستر
- دهان دره
معنی بیاستر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خمیازه، بوی دهان گند دهان
پستانداری از راسته جوندگا که نسبه بزرگ است و بوزن 2 کیلوگرم میرسد. موهای بدنش زیباست و بهمین مناسب شکار میشود. پاهای خلفیاش پرده دار است و برای شنای حیوان مورد استفاده قرار میگیرد. بادستر بتر و بر بی دست و پا (ی) آنکه دست و پا ندارد، بیعرضه بی کفایت، بی قوت بیزور
واحد پول در بعضی از کشورها به ارزشهای گوناگون
دهان دره، خمیازه، بوی دهان
سگ آبی، حیوانی پستاندار از راستۀ جوندگان با سر گرد، گوشهای کوچک، پاهای پرده دار، دم پهن پوست لطیف و موهای خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و در کنار رودخانه ها به طور دسته جمعی خانه های محکم دو طبقه برای خود می سازند، در زیر شکمش غده ای معروف به جند بیدستر یا خایۀ سگ آبی قرار دارد که در طب قدیم به کار می رفت، قندس، بادستر، سمور آبی، ویدستر، سقلاب، هزد، بیدست، سگ لاب
((دَ تَ))
فرهنگ فارسی معین
پستانداری از راسته جوندگان که نسبتاً بزرگ است با وزن بیست کیلوگرم و قد هفتادوپنج سانتیمتر، موهای بدنش زیباست و به همین مناسبت شکار می شود. سگ آبی
خمیازه، بوی دهان
روشنگر
در حقیقت، صادقانه
لازم، ضروری، ملزم، واجب، شرط، لازم الاجرا
درماندن و عاجز شدن
وجب شبر
شغل کار عمل
کلمه ایست از مبهمات که شخص یا شی مجهول و غیر معلوم را رساند فلان. یا باستار و بیستار. فلان و بهمان
(مبهمات) فلان بهمان. یا با ستار و بیستار. فلان و بهمان
واجب لازم ضرور
لازم بودن، ضروری بودن
متمول، ثروتمند
نوعی بیماری مقعد و بینی است
بیدستر
حقاً، الحق
در حق درباره در باب: (اینک باعنان تو نهادم مکافات این مکرمت را که براستای من کردی) (بیهقی 34) (لازم الاضافه است)
فرانسوی ترامون (قطر سنجش خرد ناب)
جانور موذی مانند مار عقرب زنبور
سفاک و خونریز، جلاد
بدبخت، تیره بخت، بدطالع
استخوان فیل، عاج، پیلسته، پیلس
بیاستو، دهان دره، خمیازه، بوی دهان
واجب، لازم، ضروری، آنچه لازم و واجب باشد، برای مثال ندارد پدر هیچ بایسته تر / ز فرزند شایسته شایسته تر (نظامی۵ - ۷۸۰)
اشاره به شخص یا چیز مجهول و غیرمعلوم، فلان
باستار و بیستار: فلان و بهمان
باستار و بیستار: فلان و بهمان
اشاره به یک شخص یا یک چیز مجهول و غیرمعلوم، فلان