جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بیاستو

میاستو

میاستو
یونانی نیایشگاه ترسایان دیر و معبدتر سایان. توضیح خاقانی درتحفه العراقین (در ستایش مادر: خویش) گوید مریم سکنات گاه بهتان زهراحرکات وقت احسان... نسطوری و موبدی نژادش اسلامی و ایزدی نهادش... بر راه میاسطو نشسته هیروتی (هیرونی) را زبان گسسته... شارح تحفه بزبان اردو نوشته: (میاسطو فرمانروای ترسایان و نصاری) مینورسکی این بیت را چنین ترجمه کرده: (وی (مادر خاقانی) در جاده معبد نشسته و باسکوت بجادوگری (ک) (گوش میداد) و سپس گوید: دکتر هنینگ حدس میزند که کلمه مشکوک (میاسطو) محرف (مناستر) (دیر معبد) باشد)
فرهنگ لغت هوشیار

پیاستو

پیاستو
بیاستو، دهان دره، خمیازه:
پیاستو نبود خلق را مگر بدهان
ترا بکون بود ای کون بسان دروازه،
معروفی،
، بوی دهان، (شعوری ج 1 ص 261)، نیز رجوع به بیاستو شود
لغت نامه دهخدا

میاستو

میاستو
نام معبدی است ترسایان را و با طای حطی هم آمده است که میاسطو باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به میاسطو شود
لغت نامه دهخدا

بیستو

بیستو
مقابل خستو، مقابل مقر، مقابل معترف، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

بیستون

بیستون
محل عبادت خدا، خانه یا کاخی که درآن ستون نباشد، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه که فرهاد برای رساندن جوی شیر تا قصر شیرین مأمور به تراشیدن آن شد. (نگارش کردی: بستون)
بیستون
فرهنگ نامهای ایرانی