جدول جو
جدول جو

معنی بیا - جستجوی لغت در جدول جو

بیا(بَ)
پر باشد که نقیض خالی است. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). پر. ضدخالی. (رشیدی). پر. نقیض خالی. (ناظم الاطباء) ، در خانه و در سرا. (برهان) (ناظم الاطباء). در خانه. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به بیا شود
لغت نامه دهخدا
بیا((~. زَ دَ))
فعل امر از آمدن، موافقت، همراهی کن، ملاحظه کن، برای تحقیر و توهین معمولاً با نشان دادن انگشت شست
تصویری از بیا
تصویر بیا
فرهنگ فارسی معین
بیا
از اصوات جهت فراخواندن سگبیا نزدیکتر بیا، به نزدم بیا، به.، از اصوات جهت فراخواندن سگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیان
تصویر بیان
(دخترانه و پسرانه)
صبحگاه، بامداد، پگاه (نگارش کردی: بهیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیات
تصویر بیات
ویژگی نان شب مانده
در موسیقی گوشه هایی در چند دستگاه مثلاً بیات اصفهان، بیات ترک
بیات ترک: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور
بیات زند: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور، بیات ترک
بیات کرد: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیاع
تصویر بیاع
فروشنده، دلال خرید و فروش، تاجر، بازرگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیان
تصویر بیان
سخن گفتن، فصاحت، زبان آوری، سخن، شرح، تعبیر، در علوم ادبی علمی که دربارۀ بیان معنای واحد به شیوه های مختلف و بر پایۀ تصویرسازی مانند استفاده از تشبیه، استعاره و کنایه بحث می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیاج
تصویر بیاج
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن
جلونک، جلنگ، چلونک، بیاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیاض
تصویر بیاض
نوعی دفتر دراز که از عرض باز می شود، دفتر شعر، جنگ، کتاب دعا، مقابل سواد، نوشتۀ پاک نویس شده، مقابل سواد، سفیدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیان
تصویر بیان
فصاحت و زبان آوری، سخن و گفتار، شرح و تعبیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاع
تصویر بیاع
بها گذار میانجی فروشنده سوداگر بایع، بها کننده دلال خرید و فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاض
تصویر بیاض
شیر، سفیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیات
تصویر بیات
شب زنده داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاض
تصویر بیاض
((بَ))
سفیدی، دفتر سفید که در آن چیزی ننوشته اند، دفتر بغلی، کتاب دعا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیات
تصویر بیات
((بَ))
فاقد تازگی (در مورد مواد پختنی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیات
تصویر بیات
شب ماندن در جایی، شبیخون زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیات
تصویر بیات
گوشه ای از موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیاع
تصویر بیاع
((بَ یّ))
فروشنده، سوداگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیان
تصویر بیان
((بَ))
پیدا شدن، آشکار شدن، شرح، توضیح، زبان آوری، فصاحت، علمی است که آوردن یک معنی به طرق گوناگون را می آموزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیان
تصویر بیان
گفتار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیان
تصویر بیان
Enunciation, Expression, Statement, Verbalization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیان
تصویر بیان
énonciation, expression, déclaration, verbalisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بیان
تصویر بیان
enunciación, expresión, declaración, verbalización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بیان
تصویر بیان
उच्चारण , अभिव्यक्ति , वक्तव्य , मौखिक अभिव्यक्ति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بیان
تصویر بیان
pelafalan, ekspresi, pernyataan, verbaliasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بیان
تصویر بیان
การออกเสียง , การแสดงออก , คำแถลง , การพูดเป็นคำพูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بیان
تصویر بیان
uitspraak, expressie, verklaring, verbalisatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بیان
تصویر بیان
发音 , 表达 , 声明 , 语言表达
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیان
تصویر بیان
enunciazione, espressione, dichiarazione, verbalizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بیان
تصویر بیان
enunciação, expressão, declaração, verbalização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بیان
تصویر بیان
wymowa, wyrażenie, oświadczenie, werbalizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیان
تصویر بیان
вимова , вираження , заява , вербалізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیان
تصویر بیان
Aussprache, Ausdruck, Aussage, Verbalisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیان
تصویر بیان
произношение , выражение , заявление , вербализация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیان
تصویر بیان
היגוי , הבעה , הַצהָרָה , בִּטּוּי מִילּוּלִי
دیکشنری فارسی به عبری