جدول جو
جدول جو

معنی بیا

بیا((~. زَ دَ))
فعل امر از آمدن، موافقت، همراهی کن، ملاحظه کن، برای تحقیر و توهین معمولاً با نشان دادن انگشت شست
تصویری از بیا
تصویر بیا
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بیا

بیا

بیا
پر باشد که نقیض خالی است. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). پر. ضدخالی. (رشیدی). پر. نقیض خالی. (ناظم الاطباء) ، در خانه و در سرا. (برهان) (ناظم الاطباء). در خانه. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به بیا شود
لغت نامه دهخدا

بیا

بیا
از اصوات جهت فراخواندن سگبیا نزدیکتر بیا، به نزدم بیا، به.، از اصوات جهت فراخواندن سگ
فرهنگ گویش مازندرانی