جدول جو
جدول جو

معنی بگتر - جستجوی لغت در جدول جو

بگتر
(بَ تَ)
نوعی از سلاح جنگ باشد، و آن آهنی چند است که بهم وصل کرده اند و بر روی آن مخمل و زربفت و امثال آن کشیده اند و در روزهای جنگ پوشند و به ترکی قتلاو گویند. (برهان) (انجمن آرا) (از آنندراج). کلمه ترکی جغتایی است. (از حاشیۀبرهان چ معین). نوعی از لباس آهنین که در روی آن مخمل و زربفت کشیده در روز جنگ پوشند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ خطی). جامه ایست که در روز جنگ پوشند و گاهی از مخمل سازند و پاره های آهن موصل بر روی آن کشند. (رشیدی). پاره های آهن موصل که مخمل به روی آن کشند و در روز جنگ پوشند و آن تابهای آهنی باشد که بر آن مخمل یا نبات کشیده استعمال مینمایند. (غیاث). نوعی از سلاح باشد که در روز جنگ پوشند. (جهانگیری). سلاح آهنین که در وقت جنگ پوشند. (شرفنامۀ منیری) :
بسر بر نهاده ز زر مغفری
ز پولاد کرده به بر بگتری.
ابوشکور (از سروری) (شعوری).
ز تیر چارپر وز گرز ششپر
سپرها چون زره مغفر چو بگتر.
محمد عصار (از شعوری ج 1 ص 136).
دیدۀ زره بر روی خود و برگستوان و بگتر و کجین دوختند. (نظام قاری)
لغت نامه دهخدا
بگتر
بنگرید به بکتر نوعی از لباس جنگ است و آن مرکب است از آهنی چند که بهم وصل کرده اند و بر روی آن مخمل و زربفت و امثال آن کشیده اند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بستر
تصویر بستر
رختخواب گسترده شده، تشک، توشک
بستر رود: جایی که رود از آن می گذرد، رودخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برتر
تصویر برتر
بالاتر، بلندتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهتر
تصویر بهتر
خوب تر، نیکوتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بگلر
تصویر بگلر
بزرگ طایفه، امیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بکتر
تصویر بکتر
نوعی جامۀ جنگ که از ورقه های آهن و فولاد ساخته می شده، زره، برای مثال به سر برنهاده ز زر مغفری / ز پولاد کرده به بر بکتری (ابوشکور- مجمع الفرس - بکتر)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشتر
تصویر بشتر
نوعی بیماری پوستی که علائم آن جوش های ریز سرخ رنگ در پوست و خارش است، بشترم، بسترم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بتگر
تصویر بتگر
بت ساز، بت تراشی، کسی که بت می سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باتر
تصویر باتر
درنا، پرنده ای آبچر، وحشی و حلال گوشت با پاهای بلند، گردن دراز و دم کوتاه که هنگام پرواز در آسمان دسته دسته به شکل مثلث حرکت می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ تَ)
پوشندۀ بگتر.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بهتر
تصویر بهتر
خوبتر، زیبا تر، جمیل تر، شایسته تر، پسندیده تر، نیکو تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکتر
تصویر بکتر
زره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بگلر
تصویر بگلر
بیگلر ترکی کد خدا امیر، بزرگ شهر یا طایفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بگیر
تصویر بگیر
فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تشتر. ورم ظماس دمیدگی، جوششی که بریدن و اندام آدمی برآیدشرا بشترم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستر
تصویر بستر
رختخواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برتر
تصویر برتر
بالاتر بلندتر (ماده و معنی) اعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهتر
تصویر بهتر
((بِ تَ))
نیکوتر، خوب تر، زیباتر، جمیل تر، شایسته تر، لایق تر، با کیفیت خوب تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بستر
تصویر بستر
((بِ تَ))
تشک، جای خواب، پهنه، ساحت، زمینه و امکان برای کاری، پهنه ای که آب بر آن جریان دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برتر
تصویر برتر
((بَ تَ))
بالاتر، بلندتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بکتر
تصویر بکتر
((بَ تَ))
زره، لباس جنگی ساخته شده از آهن و فولاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدتر
تصویر بدتر
Worse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برتر
تصویر برتر
Elite, Outstanding, Preeminent, Premium, Superior
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بهتر
تصویر بهتر
Better
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برتر
تصویر برتر
элита , выдающийся , премиум , превосходный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدتر
تصویر بدتر
хуже
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهتر
تصویر بهتر
лучший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برتر
تصویر برتر
Elite, herausragend, Premium, überlegen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدتر
تصویر بدتر
schlechter
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بهتر
تصویر بهتر
besser
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برتر
تصویر برتر
еліта , видатний , преміум , кращий , вищий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدتر
تصویر بدتر
гірше
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بهتر
تصویر بهتر
кращий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برتر
تصویر برتر
elita, wybitny, premium, lepszy, wyższy
دیکشنری فارسی به لهستانی