معنی باتر - فرهنگ فارسی عمید
معنی باتر
- باتر
- درنا، پرنده ای آبچر، وحشی و حلال گوشت با پاهای بلند، گردن دراز و دم کوتاه که هنگام پرواز در آسمان دسته دسته به شکل مثلث حرکت می کنند
تصویر باتر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با باتر
باتر
- باتر
- اسم فاعل از بتر. بُرنده. بران. بتار: سیف باتر، شمشیر بران. شمشیر برنده. (آنندراج). ج، بواتر
لغت نامه دهخدا
باتر
- باتر
- کلنگ، و آن پرنده ایست معروف. (برهان) (شرفنامۀ منیری) (آنندراج) (انجمن آرا). طورنه (مرغی) است. (شعوری). کلندوز. (شرفنامۀ منیری). رجوع به کلنگ شود
لغت نامه دهخدا
باتر
- باتر
- نام مردی مجهول. (برهان) (شرفنامۀ منیری). نام پهلوانی مبارز است. (شعوری)
لغت نامه دهخدا
بشتر
- بشتر
- تشتر. ورم ظماس دمیدگی، جوششی که بریدن و اندام آدمی برآیدشرا بشترم
فرهنگ لغت هوشیار
بگتر
- بگتر
- بنگرید به بکتر نوعی از لباس جنگ است و آن مرکب است از آهنی چند که بهم وصل کرده اند و بر روی آن مخمل و زربفت و امثال آن کشیده اند
فرهنگ لغت هوشیار