فرس مکنوسه، سپل شتر تابان شکم یا پشم ریخته. (منتهی الارب) (ازآنندراج) (ناظم الاطباء). سپل شتر که اندرون آن صاف و نرم یا پشم ریخته باشد. (از اقرب الموارد)
فرس مکنوسه، سپل شتر تابان شکم یا پشم ریخته. (منتهی الارب) (ازآنندراج) (ناظم الاطباء). سپل شتر که اندرون آن صاف و نرم یا پشم ریخته باشد. (از اقرب الموارد)
شهری است در مغرب دربلاد بربر و میان آن و مراکش 14 منزل فاصله است. (ازمعجم البلدان). شهری در مغرب اقصی که در 60کیلومتری جنوب غربی فاس قرار دارد. شهری است قدیمی و بارها پایتخت مغرب اقصی بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی). ورجوع به مکناس و قاموس الاعلام و معجم البلدان شود
شهری است در مغرب دربلاد بربر و میان آن و مراکش 14 منزل فاصله است. (ازمعجم البلدان). شهری در مغرب اقصی که در 60کیلومتری جنوب غربی فاس قرار دارد. شهری است قدیمی و بارها پایتخت مغرب اقصی بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی). ورجوع به مکناس و قاموس الاعلام و معجم البلدان شود
آنتوان کاریتا مارکی دو... (1743-1794م.) ریاضی دان، فیلسوف، اقتصاددان و از مردان سرشناس کنوانسیون فرانسه و رئیس مجلس قانونگزاری بود. او برای فرار از مرگ با گیوتین خود را در زندان مسموم ساخت. چند اثر نقاشی قابل توجه از خود باقی گذاشت از آن جمله ’طرح تاریخی تعالی روح بشر’ و ’مدائح اعضاء آکادمی’ است که از کارهای مشهور او به شمار می آید. ایمانی قوی و علمی او را متقاعدمی ساخت که بشریت شایان یک پیشرفت پایان ناپذیر است. وی به عضویت آکادمی فرانسه نائل گردید. (از لاروس)
آنتوان کاریتا مارکی دو... (1743-1794م.) ریاضی دان، فیلسوف، اقتصاددان و از مردان سرشناس کنوانسیون فرانسه و رئیس مجلس قانونگزاری بود. او برای فرار از مرگ با گیوتین خود را در زندان مسموم ساخت. چند اثر نقاشی قابل توجه از خود باقی گذاشت از آن جمله ’طرح تاریخی تعالی روح بشر’ و ’مدائح اعضاء آکادمی’ است که از کارهای مشهور او به شمار می آید. ایمانی قوی و علمی او را متقاعدمی ساخت که بشریت شایان یک پیشرفت پایان ناپذیر است. وی به عضویت آکادمی فرانسه نائل گردید. (از لاروس)
از قریه های طبرستان است در نزدیکی باول، و باول رود بزرگی است. (از مراصدالاطلاع). و رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 326 و تاریخ گزیده ص 94 و معجم البلدان شود
از قریه های طبرستان است در نزدیکی باول، و باول رود بزرگی است. (از مراصدالاطلاع). و رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 326 و تاریخ گزیده ص 94 و معجم البلدان شود
کنده. کنده شده. - برکنده بال، که بال وی جدا کرده باشند: کند جلوه طاوس صاحب جمال چه میخواهی از باز برکنده بال ؟ سعدی. نتف، زاغ برکنده بال. (از منتهی الارب). - برکنده دندان، بی دندان. - برکنده قدر، پست مرتبه و خجل و خوار گردیده. (آنندراج). - برکنده موی، مهلوب. (از منتهی الارب).
کنده. کنده شده. - برکنده بال، که بال وی جدا کرده باشند: کند جلوه طاوس صاحب جمال چه میخواهی از باز برکنده بال ؟ سعدی. نَتِف، زاغ برکنده بال. (از منتهی الارب). - برکنده دندان، بی دندان. - برکنده قدر، پست مرتبه و خجل و خوار گردیده. (آنندراج). - برکنده موی، مهلوب. (از منتهی الارب).