- بژول
- استخوان شتالنگ کعب وژول بجول بجل
معنی بژول - جستجوی لغت در جدول جو
- بژول (دخترانه)
- نگارش کردی: بژ، برژانگ، نگا
- بژول
- بجول، استخوانی که در مچ پایین دو غوزک قرار دارد، استخوان بندگاه پا و ساق، شتالنگ، کعب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع بعل شوهران
دلیر پهلوان سر کگی ترش شدن می، دلیری
پیدا کردن و بهم رسانیدن
مرد قوی هیکل و جلد، رنجکش، حریص در کارها
نا چیزگی
تیز دست چست و چالاک ماهر، گزارنده کارها کار ساز، باهوش، دانش بینش، در کلمات مرکب معنی (بشولنده) دهد: کار بشول
نجات یافتن و رستگار شدن، سرد و نمناک شدن باد، در آویختن
مطابق قول و موافق گفتار، مانند بقول سعدی و بقول مولانا و
یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
یکی از 7 قطعه استخوان مچ پا که در فاصله بین دو قوزک پا قرار دارد. این استخوان را در تداول عوام استخوان قاب نامند بجل شتالنگ اشتالنگ قاب کعب اشتق
پارسا، پاکدامن
سخی وبخشنده، عطا کننده
اشتالنگ کعب قاب بجول پجول، گلوله ای که طفلان بدان بازی کنند، فندق بندق
شور و غوغا، شتالنگ، کعب
زنی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته، زنی که از ازدواج خودداری می کند، پارسا، پاکدامن، لقب فاطمه بنت محمدبن عبدالله، لقب مریم مادر عیسی
بشکول، چابک، چالاک، کاری، زحمت کش، حریص
استخوانی که در مچ پایین دو غوزک قرار دارد، استخوان بندگاه پا و ساق، شتالنگ، کعب
بشولیدن، پسوند متصل به واژه به معنای بشولنده، برای مثال کاربشولی که خرد کیش شد / از سر تدبیر و خرد بیش شد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۵)
بقل ها، سبزیها، تره ها، دانه ها، میوه ها، جمع واژۀ بقل
بجول، استخوانی که در مچ پایین دو غوزک قرار دارد، استخوان بندگاه پا و ساق، شتالنگ، کعب
انگیزش تحریک
کسی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته و نیز از ازدواج خودداری کند، پارسا، پاکدامن، لقب حضرت فاطمه (ص) و حضرت مریم
چالاک، باهوش، کارساز
آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود، ادرار