- بَخِيل
- بخیل، خسیس
معنی بَخِيل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کم، کمی، باریک
خوش چهره، زیبا، دلربا، مطلوب
کلرزنی، ترشی
بسیار مهمّ، عالی، عظیم
بسیار، عالیه
سنگین
دراز، طولانی، بلند
ناقص، احمقانه، وحشت انگیز، بی محتوا، خفن، مسخره، مضحک
ولخرجی، مسرف
با سخاوت، سخاوتمندانه
ارزان
ارزان
خرخر کردن، خرّوپف کردن
ضامن، حامی
اندک، کمی، کم، حدّاقلّ، ناکافی
دایره معارف، راهنمای، مدرک، راهنما، نشانه، اثباتی
بی ضرر، بی گناه، سادگی
جانشین، جایگزین
دست نخورده، اوایل
بومی، اصیل، نمونه وار
آخرین
زرق و برق دار، جشن
درخشان، زرق و برق دار
شیوا، فصیح
بی کلام، سعادت
آخرین بودن، او ماند، ماندن
درخشش
چند، ناراضی
تنبل، کند
دوربین، بصیرتی، عمیق، دلپذیر
وحشی، زشت
پایه ای، اساسی، خام، مینیمالیست، ساده
ترسناک