- بوالفضول
- یاوه گو
معنی بوالفضول - جستجوی لغت در جدول جو
- بوالفضول
- کسی که سؤال بیجا بکند
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
- بوالفضول ((بُ لْ فُ))
- بیهوده گو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یاوه گویی
دارای فضل فاضل
صاحب فضل، دارای فضیلت
صاحب فتوی خدای گشایش. یا بوالفتحی. صاحب فتوح بودن خداوند گشایش بودن، آنچه که فتوح و گشایش و بسط آرد: (نه ازکاس نوشتم نه از کس نیوشم صبوحی میی بوالفتوحی سماعی) (خاقانی)
صاحب فتوح، خداوند گشایش ها
صاحب فضل و احسان
صاحب فضل و احسان
دانا نمایی صاحب فضل بسیار بسیار فضول پر فضول
بسیار فضول، بسیار گو
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو