جدول جو
جدول جو

معنی بواس - جستجوی لغت در جدول جو

بواس(بَ)
محنت و آزار و رنج و سختی. (برهان) (ناظم الاطباء). بمعنی محنت و رنج و سختی در برهان آورده و همانا عربی است. (انجمن آرا) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
بواس
رنج سختی
تصویری از بواس
تصویر بواس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوار
تصویر بوار
(پسرانه)
محل عبور در رودخانه (نگارش کردی: بوار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بواد
تصویر بواد
باشد، باد، بواد مثلاً زنده بواد، پاینده بواد، مرده بواد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بورس
تصویر بورس
مکان خرید و فروش اوراق بهادار و سهام، شهریه ای که دولت، دانشگاه یا مؤسسه ای برای تحصیل به دانشجویی می پردازد، مکان مخصوص خرید و فروش کالایی خاص مثلاً بورس اتومبیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواس
تصویر رواس
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، چکری، زرنیله، ریواج، ریباس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حواس
تصویر حواس
حاسه ها، حاس ها، قوه های نفسانی که اشیای را درک می کند و به آثار و اشیای خارجی پی می برد، جمع واژۀ حاسه
حواس پنجگانه (خمسه): در علم زیست شناسی بویایی، چشایی، لامسه، شنوایی و بینایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قواس
تصویر قواس
کمان ساز، کمان فروش، کمان دار، کمانگیر
فرهنگ فارسی عمید
(بَ سِ)
جمع واژۀ باسق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به باسق شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نواس
تصویر نواس
فرو هشته لرزان
فرهنگ لغت هوشیار
چشیدنی چلاس کسی را گویند که از هر خوراک و شیرینی وزن بهره ای خواهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواس
تصویر گواس
طرز روش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قواس
تصویر قواس
کمانساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواس
تصویر سواس
تبریزی از درختان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواس
تصویر خواس
ترس، بیم، هراس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حواس
تصویر حواس
قوه حافظه، قوه حفظ و ترتیب امور نداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جواس
تصویر جواس
شیر از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواس
تصویر رواس
کله پز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواد
تصویر بواد
میرش مردن (فعل سوم شخص مفرد فعل دعایی از بودن) بود باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بساس
تصویر بساس
جمع بسبس، زمین های خشک شخ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواس
تصویر دواس
شیر درنده، مرد دلاور و شجاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوار
تصویر بوار
نیست شدن، نابود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوال
تصویر بوال
شاشریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواح
تصویر بواح
ظاهر و آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواب
تصویر بواب
دربان دربان نگهبان در سرای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواء
تصویر بواء
برابر همتا
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی ورزش و ان عبارت است از مشت زدن به یکدیگر با دستکش های مخصوص در زمین مربعی شکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بورس
تصویر بورس
فروش اوراق بهادار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوار
تصویر بوار
((بَ))
نیست شدن، هلاک گشتن، نیستی، کساد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بواد
تصویر بواد
((بُ))
فعل دعایی از بودن، بود، باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بواب
تصویر بواب
((بَ وّ))
دربان، نگهبان
فرهنگ فارسی معین
((بُ))
ورزشی که در آن ورزشکار با استفاده از مشت با ورزشکار دیگر مبارزه می کند، مشت زنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بورس
تصویر بورس
خرید و فروش اوراق بهادار، بها بازار (واژه فرهنگستان)، کمک هزینه پرداختی به دانشجو جهت تحصیل، راتبه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بورس
تصویر بورس
بها بازار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوکس
تصویر بوکس
مشت زنی
فرهنگ واژه فارسی سره