ناگاه، ناگهان، بی خبر، غفلتاً، برای مثال به مهمان هوازی شاد گردم / ز بند رنج و غم آزاد گردم (فرخی - ۴۵۳) موجودی که برای زنده ماندن احتیاج به اکسیژن هوا دارد
ناگاه، ناگهان، بی خبر، غفلتاً، برای مِثال به مهمان هوازی شاد گردم / ز بند رنج و غم آزاد گردم (فرخی - ۴۵۳) موجودی که برای زنده ماندن احتیاج به اکسیژن هوا دارد
شهری است نزدیک تکریت و جریر بجلی آنرا بگشاد و از آن شهر است: منصور بن حسن بجلی جریری و محمد بن عبدالکریم بوازیجی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج) : هشتم ولایت بوازیج است. (تاریخ بیهق ص 18). رجوع به نزهه القلوب و مراصدالاطلاع شود
شهری است نزدیک تکریت و جریر بجلی آنرا بگشاد و از آن شهر است: منصور بن حسن بجلی جریری و محمد بن عبدالکریم بوازیجی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج) : هشتم ولایت بوازیج است. (تاریخ بیهق ص 18). رجوع به نزهه القلوب و مراصدالاطلاع شود