- بهی (دخترانه)
- به (میوه)
معنی بهی - جستجوی لغت در جدول جو
- بهی
- نیکوئی و خوبی، خوشی و بهتری
- بهی
- خوبی، نیکویی، سلامت، سعادت
به، درختی شبیه سیب با برگ های کرک دار، میوۀ زرد رنگ و آب دار این درخت که برای تهیۀ مربا به کار می رود و تخم آن نیز مصرف دارویی دارد
- بهی ((بِ))
- به، آبی
- بهی
- نیکو، زیبا، روشن، تابان
- بهی
- نیکو، زیبا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روشن و تابان
خوب نیکو، برگزیده منتخب، بهترین، گزیده ترین
سیاه و تاریک
هندی بازاریان لشکر
شادمان، خوب، نیکو
هاژ گیج
شادمان، خوش حال، خوب، نیکو
تابان، درخشان
گزیده ترین، بهترین
نام رود آمو، یعنی جیهون
تباهی، فساد، خرابی
ویژگی هر دارویی که نیروی جنسی را افزایش دهد
ور نفزا دارویی که قوه باه بیفزاید زیاد کننده قوه باه
گیجی
قیمت
دین، قرض
بسیاری باندازه ای زیاد، بحد کافی. بسیاری تعدادی کثیر
کند درنگین آهسته کند آهسته مقابل سریع تند، سست رو، درنگ کننده
خاک روی زمین، تراب
آری، بله