- بهسازی
- ساختن چیز بهتر
معنی بهسازی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که چیز خوب بسازد
توفیق، سعادت
اصلاح، ترمیم، تعمیر، مرمت
مغایرت
معماری
شاگردانه، مژدگانی نوید
همدمی همرازی مصاحبت، موافقت سازگاری
حمیت و غیرت
عنوان و درجه بهیار
نیکبختی خوشبختی سعادت
وزارت خانه ای که بکارهای مربوط به بهداشت رسیدگی میکند
یکی از مواد کار و برنامه رشته مجسمه سازی در هنرستانها و آن ساختن پا بوسیله گل و موم و غیره است از روی مدل زنده مقابل دست سازی
خشکسالی
منسوب باهواز. از مردم اهواز اهل اهواز، نوایی است در موسیقی قدیم
حالت و کیفیت شاهباز، چیره دستی تسلط
ساختن راه و جاده، جاده سازی
خشکسالی، سال کمیابی و گرانی خواربار، قحط سالی، تنگ سال، تنگ سالی
مخالفت، دشمنی، ستیزه خوئی
موافقت، هم نسبتی
دوباره ساختن آن چه از بین رفته یا خراب شده است و یا مطلوب و مناسب نیست
خوشبختی، سعادت
وزارت یا اداره ای که عهده دار رسیدگی به امور بهداشت و سلامتی مردم است
هنر یا فن ساختن گل از پارچه، پلاستیک، کاغذ یا مواد دیگر
سازمان یا اداره ای که به کارهای مربوط به بهداشت مردم رسیدگی می کند
نیک بختی، سعادت
شغل و درجۀ بهیار
ساختن شهر، تعمیر و ایجاد خیابان ها، کوچه ها و ساختمان های عمومی
Recondition, Reconstruction, Reenactment, Refurbishment, Reorganization, Restoration
Fortification
Renovation
renovação
восстановление , реконструкция , повторное исполнение , обновление , реорганизация , восстановление