جدول جو
جدول جو

معنی بهانه - جستجوی لغت در جدول جو

بهانه
(دخترانه)
دلیل، علت
تصویری از بهانه
تصویر بهانه
فرهنگ نامهای ایرانی
بهانه
عذر، دستاویز، عذر بی جا، ایراد و بازخواست بی جا، دلیل، سبب، علت
بهانه آوردن: برای سرپیچی از کاری عذر آوردن
تصویری از بهانه
تصویر بهانه
فرهنگ فارسی عمید
بهانه
عذر بی جا، دست آویز
تصویری از بهانه
تصویر بهانه
فرهنگ لغت هوشیار
بهانه
((بَ نِ))
عذر نابجا، بازخواست، سبب، باعث
تصویری از بهانه
تصویر بهانه
فرهنگ فارسی معین
بهانه
عذر
تصویری از بهانه
تصویر بهانه
فرهنگ واژه فارسی سره
بهانه
دستاویز
تصویری از بهانه
تصویر بهانه
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهاره
تصویر بهاره
(دخترانه)
آورنده بهار، منسوب به بهار، بهاری، متولد شده در بهار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهرانه
تصویر بهرانه
(دخترانه)
مرکب از بهر (سود، فایده) + انه (پسوند نسبت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیانه
تصویر بیانه
(دخترانه)
نگارش کردی: بهیانه، بهیان، نگا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
(دخترانه)
بهترین، خوبترین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بطانه
تصویر بطانه
آستر، آستر چیزی، آستر لباس، راز، سر درون، راز نهانی، رازدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فهانه
تصویر فهانه
کلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، تنبه، مدنگ، بسکله، فردر، کلند، فروند، فلجم، کلیدان
گوه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، گاز، فانه، پانه، پهانه، بغاز، پغاز، براز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهاره
تصویر بهاره
بهاری مثلاً لباس پاییزه، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید، ویژگی محصول کشاورزی کاشته شده در بهار مثلاً کشت پاییزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهانه
تصویر شهانه
مانند شاهان، (صفت نسبی، منسوب به شه) مربوط به شاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهانه
تصویر دهانه
محل ورود به هر چیز یا هرجا مثلاً دهانۀ مشک، دهانۀ غار، دهانۀ قنات، دهنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهانه
تصویر پهانه
گوه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، گاز، فانه، پانه، فهانه، بغاز، پغاز، براز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهاجه
تصویر بهاجه
نیکو شدن شاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهانه
تصویر شهانه
مخفف شاهانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهانه
تصویر اهانه
خوار داشت سبک کردن زبون داشتن کوچک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهانه
تصویر دهانه
دهنه، هر چیز منسوب و مربوط بدهان، مانند دهانه مشک و غار و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدانه
تصویر بدانه
تناوریدن فربهی تناوریدن فربهی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بهار بهاری کشت بهاره. (مقابل کشت پاییزه)، گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهدانه
تصویر بهدانه
دانه میوه به (آبی) که در طب قدیم مستعمل بوده تخم بهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهنانه
تصویر بهنانه
زن سبک روح خندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهانه
تصویر مهانه
مهانت در فارسی: خواری خوار گشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنانه
تصویر بنانه
بند اندام (مفصل) مرغزار یک سر انگشت، یک انگشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلهانه
تصویر بلهانه
نابخردانه کم خردانه بطور بلاهت و بی تمیزی، شبیه و مانند بله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطانه
تصویر بطانه
آستر لباس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
گزیده و انتخاب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
((بِ نِ))
بهین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهنانه
تصویر بهنانه
((بَ نَ))
بوزینه، میمون. پهنانه هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهنانه
تصویر بهنانه
((بَ نَ یا نِ))
زن خوشروی و نرم گفتار، زن خوشبوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهدانه
تصویر بهدانه
((بِ نِ))
دانه میوه به که در طب قدیم مستعمل بوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بطانه
تصویر بطانه
((بِ نِ))
دوستی بی آلایش، راز نهانی، محرم راز و اسرار، آستر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
اپتیمام
فرهنگ واژه فارسی سره