دهی از دهستان رودبار، بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. سکنۀ آن 116 تن. آب آن از رود خانه اسبمرد و محصول آن غلات، برنج، توت و گردو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی از دهستان رودبار، بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. سکنۀ آن 116 تن. آب آن از رود خانه اسبمرد و محصول آن غلات، برنج، توت و گردو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
جمع واژۀ ملوک. ملوک که جمع مکسر ملک است مجدداً ’ان’ (نشانۀ جمع فارسی) در آخرش افزوده شده است و این نوع جمعها در نظم و نثر قدیم معمول بوده است: اینجا بدین ناحیت زبان پارسی است و ملوکان این جانب ملوک عجم اند. (ترجمه تفسیر طبری). از روزگار آدم تا روزگار اسماعیل پیغامبر (ع) همه پیغامبران و ملوکان زمین به پارسی سخن گفتندی و اول کس که سخن گفت به زبان تازی اسماعیل پیغامبر بود. (ترجمه تفسیر طبری). به بوستان ملوکان هزار گشتم من گل شکفته به رخسارکان تو ماند. دقیقی. همه ملوکان آن شب زبان بسته گشتند. (تاریخ سیستان ص 60). آن کس که ملوکان به غلامیش نیرزند در خدمت کمتر حشم بارگه ماست. سنائی (دیوان چ مصفا ص 47). به زیر سنگ و گل بینی همه شاهان عالم را کجا آن روز در گیتی ملوکان عجم بینی. سنائی (ایضاً ص 358)
جَمعِ واژۀ ملوک. ملوک که جمع مکسر مَلِک است مجدداً ’ان’ (نشانۀ جمع فارسی) در آخرش افزوده شده است و این نوع جمعها در نظم و نثر قدیم معمول بوده است: اینجا بدین ناحیت زبان پارسی است و ملوکان این جانب ملوک عجم اند. (ترجمه تفسیر طبری). از روزگار آدم تا روزگار اسماعیل پیغامبر (ع) همه پیغامبران و ملوکان زمین به پارسی سخن گفتندی و اول کس که سخن گفت به زبان تازی اسماعیل پیغامبر بود. (ترجمه تفسیر طبری). به بوستان ملوکان هزار گشتم من گل شکفته به رخسارکان تو ماند. دقیقی. همه ملوکان آن شب زبان بسته گشتند. (تاریخ سیستان ص 60). آن کس که ملوکان به غلامیش نیرزند در خدمت کمتر حشم بارگه ماست. سنائی (دیوان چ مصفا ص 47). به زیر سنگ و گل بینی همه شاهان عالم را کجا آن روز در گیتی ملوکان عجم بینی. سنائی (ایضاً ص 358)
دهی است از بخش نصرت آباد شهرستان زاهدان واقع در 92000گزی جنوب خاوری نصرت آباد و 15000گزی شمال راه فرعی بم به خاش. هوای آن گرم و دارای 100 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش نصرت آباد شهرستان زاهدان واقع در 92000گزی جنوب خاوری نصرت آباد و 15000گزی شمال راه فرعی بم به خاش. هوای آن گرم و دارای 100 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نام یکی از بخشهای شهرستان مهاباد در جنوب شرقی مهاباد در استان چهارم (آذربایجان غربی)، مرکز آن قصبۀ بوکان در 56کیلومتری جنوب شرقی مهاباد و در مسیر شوسۀ میاندواب و سقز واقع است، سکنۀ این قصبه 3074 تن است و آب آن از رود خانه سیمین رود است، محصولات: غلات، توتون، چغندر قند و غیره، (فرهنگ فارسی معین) دهی از دهستان کمین است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است، و 560 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) دهی از دهستان الموت، بخش معلم کلایه در شهرستان قزوین واقع است و 136 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
نام یکی از بخشهای شهرستان مهاباد در جنوب شرقی مهاباد در استان چهارم (آذربایجان غربی)، مرکز آن قصبۀ بوکان در 56کیلومتری جنوب شرقی مهاباد و در مسیر شوسۀ میاندواب و سقز واقع است، سکنۀ این قصبه 3074 تن است و آب آن از رود خانه سیمین رود است، محصولات: غلات، توتون، چغندر قند و غیره، (فرهنگ فارسی معین) دهی از دهستان کمین است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است، و 560 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) دهی از دهستان الموت، بخش معلم کلایه در شهرستان قزوین واقع است و 136 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان اختاچی بوکان بخش بوکان، شهرستان مهاباد. این ده در ده هزارگزی جنوب بوکان و دوهزارگزی خاور شوسۀ بوکان به سقز واقع است، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل مالاریایی که 241 تن سکنه دارد. آب آن از سیمین رود و محصول آن غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان اختاچی بوکان بخش بوکان، شهرستان مهاباد. این ده در ده هزارگزی جنوب بوکان و دوهزارگزی خاور شوسۀ بوکان به سقز واقع است، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل مالاریایی که 241 تن سکنه دارد. آب آن از سیمین رود و محصول آن غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
جمع واژۀ بلوک به سیاق عربی، و در فارسی غیر فصیح به حساب آید. (از فرهنگ فارسی معین). چند ده که با هم تعلق داشته باشد و به هندی پرگنه گویند. (از غیاث) : و آنچه از پیشکش و انعام ضبط شود از یک تومان بدین موجب قسمت میشود:...صاحب جمع، سه هزار دینار... مهتران بلوکات خاصه و انبار، یکهزار دینار. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 55). و رجوع به بلوک شود.
جَمعِ واژۀ بلوک به سیاق عربی، و در فارسی غیر فصیح به حساب آید. (از فرهنگ فارسی معین). چند ده که با هم تعلق داشته باشد و به هندی پرگنه گویند. (از غیاث) : و آنچه از پیشکش و انعام ضبط شود از یک تومان بدین موجب قسمت میشود:...صاحب جمع، سه هزار دینار... مهتران بلوکات خاصه و انبار، یکهزار دینار. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 55). و رجوع به بلوک شود.