جدول جو
جدول جو

معنی بلند - جستجوی لغت در جدول جو

بلند
برافراشته، مرتفع، دراز
تصویری از بلند
تصویر بلند
فرهنگ لغت هوشیار
بلند
مقابل کوتاه، دراز مثلاً چوب بلند،
قدکشیده، برافراشته، مرتفع، مقابل پست مثلاً کوه بلند،
کنایه از پر اهمیت، ارجمند مثلاً مقام بلند، نسب بلند،
کنایه از مساعد مثلاً بخت بلند،
بسیار شدید و رسا مثلاً صدای بلند
بلند شدن: افراخته شدن، بالا رفتن، به بلندی رسیدن، از جا برخاستن، دراز شدن چیزی
بلند کردن: برافراشتن، بالا بردن، برداشتن چیزی از زمین یا از جایی
تصویری از بلند
تصویر بلند
فرهنگ فارسی عمید
بلند
((بُ لَ))
دارای کشیدگی زیاد به سوی بالا، دارای فاصله زیاد از زمین، دراز، کشیده، دارای دامنه زیاد، دارای ارزش، یا اهمیت یا اعتبار معنوی
تصویری از بلند
تصویر بلند
فرهنگ فارسی معین
بلند
Blaring, Elevated, Long, Lofty, Loud, Loudly, Resounding, Soaring, Tall, Towering, High
تصویری از بلند
تصویر بلند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بلند
громкий , повышенный , высокий , длинный , громко , возвышающийся
دیکشنری فارسی به روسی
بلند
laut, erhöht, hoch, lang, dröhnend, groß
دیکشنری فارسی به آلمانی
بلند
голосний , підвищений , високий , довгий , гучний , голосно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بلند
głośny, podwyższony, wysoki, długi, głośno, donośny
دیکشنری فارسی به لهستانی
بلند
喧闹的 , 提高的 , 高的 , 崇高的 , 长的 , 大声的 , 大声地 , 响亮的 , 高耸的
دیکشنری فارسی به چینی
بلند
estridente, elevado, alto, longo, ruidosamente, retumbante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بلند
assordante, elevato, alto, lungo, rumoroso, rumorosamente, fragoroso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بلند
estridente, elevado, alto, largo, ruidoso, ruidosamente, resonante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بلند
assourdissant, élevé, haut, long, bruyant, bruyamment, retentissant, grand
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بلند
luid, verhoogd, hoog, lang, torenhoog
دیکشنری فارسی به هلندی
بلند
เสียงดัง , ยกระดับ , สูง , ยาว , ดัง , ดังก้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
بلند
bising, tinggi, panjang, keras, dengan keras, menggema
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بلند
جسورٌ , بدون تراجعٍ , بدون تكرّمٍ , بدون أيّ لاحظةٍ , بدون تبريرٍ , بدون حادثٍ , بدون حلمٍ , غير مؤلمٍ , بشكلٍ خالٍ من الألم , خاليٌّ من الفجوات , بدون فجوةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
بلند
जोरदार , ऊँचा , लंबा , जोर से , गूंजता
دیکشنری فارسی به هندی
بلند
רועש , גבוה , ארוך , רַם , בקול רם , רועם
دیکشنری فارسی به عبری
بلند
騒々しい , 高い , 長い , 大きな音の , 大声で , 鳴り響く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بلند
시끄러운 , 높은 , 긴 , 시끄럽게 , 울려 퍼지는 , 키가 큰
دیکشنری فارسی به کره ای
بلند
gürültülü, yüksek, uzun, yüksek sesli, yüksek sesle, yankılanan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بلند
kelele, juu, mrefu, sauti kubwa, kwa sauti kubwa, ya kumsisimua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بلند
শব্দবাজ , উঁচু , দীর্ঘ , উচ্চ , জোরে , গুঞ্জন , লম্বা
دیکشنری فارسی به بنگالی
بلند
بلند آواز , بلند , لمبا , بلند آواز میں
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلندی
تصویر بلندی
ارتفاع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلندا
تصویر بلندا
ارتفاع
فرهنگ واژه فارسی سره
علو بالایی مقابل پستی کوتاهی، ارتفاع، درازی طول، بزرگی عظمت، قله (کوه)، نجد مقابل غور، اوج و ذروه. یا بلندی طاق. خیز (در ساختمان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلندر
تصویر بلندر
بلندتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلندح
تصویر بلندح
فربه و کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلندی
تصویر بلندی
بالاترین قسمت چیزی، اوج،
بلند بودن مثلاً بلندی دیوار، بلند و دراز شدن،
شدت مثلاً بلندی صدا،
کنایه از ارزش، اهمیت مثلاً بلندی مقام، کنایه از خوبی،
همراهی مثلاً بلندی بخت، دراز و طولانی بودن مثلاً بلندی شب،
مکان مرتفع مثلاً بلندی های البرز،
طول، ارتفاع مثلاً قد درخت به بلندی چهارمترمی رسید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلندی
تصویر بلندی
علو، بالایی، مقابل پستی، کوتاهی، ارتفاع، درازی، طول، بزرگی، عظمت، قله (کوه)، نجد، مقابل غور، اوج، ذروه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلندی
تصویر بلندی
Loftiness, Tallness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
возвышенность , высота
دیکشنری فارسی به روسی