بسکله، کلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، فهانه، تنبه، مدنگ، فردر، کلند، فروند، فلجم، کلیدان
بسکله، کُلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، فَهانه، تَنبه، مَدَنگ، فَردَر، کُلَند، فَروَند، فَلجَم، کلیدان
بشکله. بسکله. پشکله. بشکنه. کجک کلید را گویند، یعنی چوب کجکی که کلیدان را بدان گشایند. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج). کژک کلیدان باشد یعنی آن چوبکها که در سوراخهای کلیدان رفته و به آن دربسته شود. (سروری). کژکی کلیدان. (شرفنامۀ منیری). کجک کلیدان. (مؤید الفضلاء). کژک کلیدان. (از رشیدی). کژک کلیدان که چوب سر کجی است که کلون پشت در را می بندد و باز میکند. (فرهنگ نظام). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 200 و بشکله و بشکلیدن و بشبل شود.
بشکله. بسکله. پشکله. بشکنه. کجک کلید را گویند، یعنی چوب کجکی که کلیدان را بدان گشایند. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج). کژک کلیدان باشد یعنی آن چوبکها که در سوراخهای کلیدان رفته و به آن دربسته شود. (سروری). کژکی کلیدان. (شرفنامۀ منیری). کجک کلیدان. (مؤید الفضلاء). کژک کلیدان. (از رشیدی). کژک کلیدان که چوب سر کجی است که کلون پشت در را می بندد و باز میکند. (فرهنگ نظام). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 200 و بشکله و بشکلیدن و بشبل شود.
فشار دادن همراه با حرکت سریع انگشتان دست به هم برای ایجاد صدا در هنگام شادی بشکن بشکن: کنایه از جوش و خروش، هنگامه، بشکن زدن هنگام رقص و طرب بشکن زدن: به هم زدن سرانگشتان در هنگام رقص و طرب
فشار دادن همراه با حرکت سریع انگشتان دست به هم برای ایجاد صدا در هنگام شادی بشکن بشکن: کنایه از جوش و خروش، هنگامه، بشکن زدن هنگام رقص و طرب بشکن زدن: به هم زدن سرانگشتان در هنگام رقص و طرب
بشکل. بسکله. بشکنه، بمعنی بشکل است که کلید کلیدان باشد. (برهان) (از فرهنگ نظام). کجک و کلید کلیدان. (مؤید الفضلاء). کژک کلیدان. (شرفنامۀ منیری). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 209 و بشکل و بشکلیدن شود
بشکل. بسکله. بشکنه، بمعنی بشکل است که کلید کلیدان باشد. (برهان) (از فرهنگ نظام). کجک و کلید کلیدان. (مؤید الفضلاء). کژک کلیدان. (شرفنامۀ منیری). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 209 و بشکل و بشکلیدن شود