- بشبیون (بَ بَ / بِ)
بشیون. فربه باشد که نقیض لاغر است. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)... فربه وسمین. (ناظم الاطباء). فربه. (سروری) (شعوری ج 1 ورق 186). فربه باشد، بشیون بحذف بای ثانی نیز آمده است. (از رشیدی). چاق. فربی، هرزه و بی معنی. (جهانگیری بنقل انجمن آرا) :
در ملک تو بسنده نکردند بندگی
نمرود پشه خورده و فرعون بشتلنگ.
سوزنی (از جهانگیری و انجمن آرا).
و رجوع به پشلنگ در همین لغت نامه وبرهان و بشلنگ شود
در ملک تو بسنده نکردند بندگی
نمرود پشه خورده و فرعون بشتلنگ.
سوزنی (از جهانگیری و انجمن آرا).
و رجوع به پشلنگ در همین لغت نامه وبرهان و بشلنگ شود
