- بزیون
- پارچه گلابتون دوزی و زربفت و کیمخواب
معنی بزیون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وزیدن
وزیدن، حرکت کردن باد یا نسیم
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، گریون، گوارون
وزنده: بادبزین. چارپای زین کرده و آماده سواری
جمع بین، میانه ها، کران ها