جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بزوین

قزوین

قزوین
پارسی تازی گشته کاسپین کاسپیان نامی که نخستین گروه ظریایی سپیدپوست که به پهندشت ایران آمده اندبه این شهرکه دراززمانی زیستگاهشان بوده بخشیده اند
فرهنگ لغت هوشیار

باوین

باوین
سبد کوچکی باشد که زنان پنبه ای که خواهند بریسند در آن نهند، (برهان قاطع) (آنندراج)، سبدی که در آن ابریشم تابیده می چینند، (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 181) (از فرهنگ جهانگیری)، سبد کوچک که ریسمان در آن نهند، (فرهنگ رشیدی)، باوی، سبدی کوچک که پنبۀ رشتنی را زنان در آن نهند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بزیون

بزیون
یک نوع پارچۀ گلابتون دوزی و زربفت و کیمخواب. (ناظم الاطباء). نوعی از ابریشم نفیس. (آنندراج). سندس. دیبا. و احتمال دارد معرب پرنون باشد. (یادداشت بخط دهخدا)
لغت نامه دهخدا

بزولین

بزولین
دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین. در دامنه واقع شده و معتدل است. سکنۀ آن 209 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و جاجیم و جوراب بافی وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا