جدول جو
جدول جو

معنی بزیار - جستجوی لغت در جدول جو

بزیار
بیزار متنفر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بریار
تصویر بریار
(دخترانه)
قرار، عهد (نگارش کردی: بیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بازیار
تصویر بازیار
(پسرانه)
بازدارنده، داور مسابقه پرش (نگارش کردی: بازیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیزار
تصویر بیزار
(پسرانه)
کسی که از اعمال زشت پرهیز کند (نگارش کردی: بزار)
فرهنگ نامهای ایرانی
کسی که دورۀ آموزشگاه پرستاری را به پایان رسانیده و در بیمارستان یا درمانگاه مشغول کار باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازیار
تصویر بازیار
بازدار، کسی که بازهای شکاری را رام و تربیت می کرد، بازبان
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیزار
تصویر بیزار
آزرده، روگردان و گریزان از چیزی، کسی که از چیزی بدش بیاید و از آن دوری کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
زیاد، فراوان، به طور فراوان، اورت، به غایت، بی اندازه، جزیل، خیلی، درغیش، عدیده، غزیر، متوافر، معتدٌ به، مفرط، موفّر، موفور، وافر، کثیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بتیار
تصویر بتیار
رنج مشقت، زشت قبیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیزار
تصویر بیزار
دور، جدا، برکنار
فرهنگ لغت هوشیار
دوشیزه یا زنی که دوره آموزشگاه پرستاری به پایان رسانده و با رتبه بهیاری در بیمارستانها بسمت پرستار مشغول بکار میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقیار
تصویر بقیار
عمامه ومندیل، دستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلیار
تصویر بلیار
لباس ظریف و مزین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
زیاد، فراوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
((بِ))
زیاد، متعدد، فراوان، دارای کمیت بزرگ نامعلوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهیار
تصویر بهیار
((بِ))
پرستار، آن که پس از طی دوره های خاصی اجازه دارد بخشی از وظایف پرستاران را انجام دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیزار
تصویر بیزار
بی میل، متنفر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
به وفور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
Greatly, Many, Much, Numerous, Numerously, Vastly, Very
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
énormément, nombreux, beaucoup, très
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
großartig, viele, viel, zahlreich, erheblich, sehr
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
значно , багато , численні , численно , дуже
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
bardzo, wielu, dużo, liczne, licznie, ogromnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
极大地 , 许多的 , 很多 , 众多的 , 众多地 , 非常
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
enormemente, muitos, muito, numeroso, numerosamente, vastamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
notevolmente, molti, molto, numeroso, numerosiamente, vastamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
enormemente, muchos, mucho, numeroso, numerosa, muy
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
значительно , многие , много , многочисленный , многочисленно , очень
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
enorm, veel, talrijk, zeer
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
อย่างมาก , หลาย , มาก , มากมาย , อย่างมากมาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
sangat, banyak, secara luas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
अत्यधिक , कई , बहुत , अनेक , बहुतायत में
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
מאוד , הרבה , רבים , במספר רב , במידה רבה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
非常に , 多い , たくさん , 多くの , 多く , とても
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بسیار
تصویر بسیار
매우 , 많은 , 많이 , 수없이 , 막대하게
دیکشنری فارسی به کره ای