دهی است از دهستان حشمت آباد بخش درود (دورود) شهرستان بروجرد. محلی کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 345 تن است و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش درود (دورود) شهرستان بروجرد. محلی کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 345 تن است و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6)
دهی است به اصفهان، و از آن است مطهربن عبدالواحد محدث و ابوالفرج بزانی محدث. رجوع به اخبارالدوله السلجوقیه و محاسن اصفهان و ترجمه آن و معجم البلدان ج 1 ص 199 شود
دهی است به اصفهان، و از آن است مطهربن عبدالواحد محدث و ابوالفرج بزانی محدث. رجوع به اخبارالدوله السلجوقیه و محاسن اصفهان و ترجمه آن و معجم البلدان ج 1 ص 199 شود
نسبت است به بزان که قریه ای است از قرای اصفهان. ابوالفرج عبدالوهاب بن محمد بن عبدالله اصفهانی منسوب بدانجاست، و ابوبکر خطیب حافظ از او روایت کند. (از لباب الانساب)
نسبت است به بزان که قریه ای است از قرای اصفهان. ابوالفرج عبدالوهاب بن محمد بن عبدالله اصفهانی منسوب بدانجاست، و ابوبکر خطیب حافظ از او روایت کند. (از لباب الانساب)
حرفت بزاز. (یادداشت بخط دهخدا). شغل بزاز. (ناظم الاطباء). عمل و شغل بزاز. (فرهنگ فارسی معین) : دعوی همی کنند به بزازی هر ناکسی و عاجز و عریانی. ناصرخسرو.
حرفت بزاز. (یادداشت بخط دهخدا). شغل بزاز. (ناظم الاطباء). عمل و شغل بزاز. (فرهنگ فارسی معین) : دعوی همی کنند به بزازی هر ناکسی و عاجز و عریانی. ناصرخسرو.
محمد بن شهاب بن یوسف الکردری البریقینی الخوارزمی. فقیهی حنفی است. اصل وی از کردر از توابع خوارزم بودو ببلاد دیگر سفر کرد و به کفر امیرتیمور فتوی داد. او راست: 1- الجامعالوجیز در دو جلد و حاوی فتاوی فقه حنفی است. 2- المناقب الکردریه، درباره سیرۀ ابوحنیفه. 3- مختصر فی بیان تعریفات الاحکام. 4- آداب القضاء. (از الاعلام زرکلی ذیل محمد بن محمد). و رجوع به تلفیق الاخبار و المکتبهالازهریه و معجم المطبوعات شود، کنایه از فریب دادن بحرف و صوت ملایم. (بهار عجم) : زیر لب میدهدم وعده که کامت بدهم غالب آنست که ما را بزبان میدارد. جمال الدین سلمان (از بهار عجم). بلبل گله میکرد ز گل دوش بصد رنگ گل بود که هر دم بزبان دگرش داشت. ملا وحشی (از بهار عجم). بر سر هر مژه لخت دل و جانی دارد هرکه را سحر نگاهش بزبانی دارد. محسن تأثیر (از بهار عجم). محو دلجوئی پروانه بود روی دلش شمع دارد بزبان گرچه همه محفل را. صائب (از بهار عجم)
محمد بن شهاب بن یوسف الکردری البریقینی الخوارزمی. فقیهی حنفی است. اصل وی از کردر از توابع خوارزم بودو ببلاد دیگر سفر کرد و به کفر امیرتیمور فتوی داد. او راست: 1- الجامعالوجیز در دو جلد و حاوی فتاوی فقه حنفی است. 2- المناقب الکردریه، درباره سیرۀ ابوحنیفه. 3- مختصر فی بیان تعریفات الاحکام. 4- آداب القضاء. (از الاعلام زرکلی ذیل محمد بن محمد). و رجوع به تلفیق الاخبار و المکتبهالازهریه و معجم المطبوعات شود، کنایه از فریب دادن بحرف و صوت ملایم. (بهار عجم) : زیر لب میدهدم وعده که کامت بدهم غالب آنست که ما را بزبان میدارد. جمال الدین سلمان (از بهار عجم). بلبل گله میکرد ز گل دوش بصد رنگ گل بود که هر دم بزبان دگرش داشت. ملا وحشی (از بهار عجم). بر سر هر مژه لخت دل و جانی دارد هرکه را سحر نگاهش بزبانی دارد. محسن تأثیر (از بهار عجم). محو دلجوئی پروانه بود روی دلش شمع دارد بزبان گرچه همه محفل را. صائب (از بهار عجم)
دهی است از دهستان دیمچه از بخش گتوند شهرستان شوشتر. دشت و گرمسیر است، و 300 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ بختیاری می باشند. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان دیمچه از بخش گتوند شهرستان شوشتر. دشت و گرمسیر است، و 300 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ بختیاری می باشند. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6)
دهی است جزء دهستان قهره کهریزبخش سربند شهرستان اراک که در 20 هزارگزی شمال خاورآستانه و 12 هزارگزی راه عمومی در کوهستان قرار دارد. سرزمینی است سردسیر با 1597 تن جمعیت. آبش از قنات و رود خانه هفته، محصولش غلات، انگور، چغندرقند. شغل مردمش زراعت و گله داری، صنایع دستی اهالی قالیبافی و راهش مالرو است. (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان قهره کهریزبخش سربند شهرستان اراک که در 20 هزارگزی شمال خاورآستانه و 12 هزارگزی راه عمومی در کوهستان قرار دارد. سرزمینی است سردسیر با 1597 تن جمعیت. آبش از قنات و رود خانه هفته، محصولش غلات، انگور، چغندرقند. شغل مردمش زراعت و گله داری، صنایع دستی اهالی قالیبافی و راهش مالرو است. (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
از موجدان استعمار فرانسوی. تولد درکاستل گاندلفو 1852 م، وفات 1905 میلادی وی بصلح بخشی از کنگو را برای فرانسه تصرف کرد و برازاویل را درساحل استانلی پول بنا کرد. (از فرهنگ فارسی معین)
از موجدان استعمار فرانسوی. تولد درکاستل گانْدُلفو 1852 م، وفات 1905 میلادی وی بصلح بخشی از کنگو را برای فرانسه تصرف کرد و برازاویل را درساحل استانلی پول بنا کرد. (از فرهنگ فارسی معین)
درازنای. محل درازی. (از برهان) (جهانگیری) (آنندراج). مستطیل، درازا. طول. درازی. (ناظم الاطباء) : فوت، بالای میان هر دو انگشت به درازنا. (السامی فی الاسامی). و رجوع به درازنای شود
درازنای. محل درازی. (از برهان) (جهانگیری) (آنندراج). مستطیل، درازا. طول. درازی. (ناظم الاطباء) : فوت، بالای میان هر دو انگشت به درازنا. (السامی فی الاسامی). و رجوع به درازنای شود
وقتی تیرانداز روی زانوهای خود بنشیند و هدف را مورد اصابت قرار دهد می گویند (بزانو) است، فرمانی است که از طرف مافوق بتیر انداز داده میشود تا وضع بزانو را بخود بگیرد
وقتی تیرانداز روی زانوهای خود بنشیند و هدف را مورد اصابت قرار دهد می گویند (بزانو) است، فرمانی است که از طرف مافوق بتیر انداز داده میشود تا وضع بزانو را بخود بگیرد