جدول جو
جدول جو

معنی بریزه - جستجوی لغت در جدول جو

بریزه
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، انجروت، کنجده، کنجیده، بارزد، بیرزد، بیرزه، زنجرو
تصویری از بریزه
تصویر بریزه
فرهنگ فارسی عمید
بریزه(بِزَ / زِ)
صمغی است دوایی شبیه به مصطکی و آن سبک و خشک و بدبوی می باشد و معرب آن بارزد و ببرزد بود. (برهان). صمغی است شبیه به مصطکی و سبک و خشک بود و مانند عسل صاف و تیزبو باشد. (الفاظ الادویه). و رجوع به ببرزد شود.
لغت نامه دهخدا
بریزه(بِ زَ / زِ)
گیاهی از تیره گندمیان که شامل 30 گونه است و در آسیا و اروپا و آفریقای شرقی و آمریکای شمالی و مرکزی میروید. در اروپا این گیاه را بمناسبت شکل خوش آیندی که دارد گل عشق می نامند. کوچوک. چایرگوزلی. بریزۀ صغیر. (فرهنگ فارسی معین) ، افروشه. (منتهی الارب). خبیصه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بریده
تصویر بریده
جداشده، زخم شده، شکافته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیرزه
تصویر بیرزه
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، انجروت، کنجده، کنجیده، بارزد، بیرزد، بریزه، زنجرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
ویژگی، توانایی یا قابلیت وراثتی، طبیعت، سرشت، حسی که به طور مبهم به شخص آگاهی می دهد، میل جنسی مثلاً غریزۀ جنسی
فرهنگ فارسی عمید
(زَ / زِ)
علتی در چشم که پیوسته اشک از آن فروریزد، مبال. مستراح. آبریز
لغت نامه دهخدا
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
فرانسوی زنگالو (گویش انزلی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برینه
تصویر برینه
سوراخ (عموما)، سوراخ تنور (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریزن
تصویر بریزن
غربال
فرهنگ لغت هوشیار
اسم بریدن، قطع کرده، جدا شده، شکافته شده، زخم شده، مجروح، ختنه شده، مختون، جمع بریدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبریزه
تصویر آبریزه
علتی در چشم که پیوسته اشک از آن فرو ریزد، مستراح، آبریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
قریحه، سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریزه
تصویر گریزه
قاچاق: از ایران چای... را بی گمرک گریزه می آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وریزه
تصویر وریزه
برنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرزه
تصویر بیرزه
بیرزد بارزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
((غَ زِ))
سرشت، ذات
غریزه جنسی: غریزه اطفاء شهوت که سبب تولید نسل و بقاع نوع است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گریزه
تصویر گریزه
((گُ زَ یا زِ))
قاچاق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بریده
تصویر بریده
((بُ دِ))
قطع کرده، جدا شده، شکافته شده، زخم شده، ختنه شده، خسته و ناتوان شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برینه
تصویر برینه
((بِ نَ))
سوراخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بریزن
تصویر بریزن
((بَ زَ))
غربال، غربیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
Tan, Tanned
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
Instinct
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
загорелый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
инстинкт
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
gebräunt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
Instinkt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
засмаглий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
opalony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
інстинкт
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
instynkt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
晒黑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
bronzeado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
instinto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برنزه
تصویر برنزه
abbronzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی