- بریزن
- غربال
معنی بریزن - جستجوی لغت در جدول جو
- بریزن ((بَ زَ))
- غربال، غربیل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطع کردن، جدا کردن
اجاق، فر
گوشت یا چیز دیگر که روی آتش تف داده باشند کباب شده برشته شده، خوراکی است مرکب از گوشت و پیاز چرخ کرده که آنرا تفت دهند
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
بلند، تنومند، باشکوه، نام پسر گرشاسب، نام یکی از سرداران کیکاوس شاه ماد، نام کوهی در کردستان بین مهاباد و سردشت (نگارش کردی: بهرزین)
نار، آتش
پرویزن
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، گریون، گوارون
برشته، کباب شده، کنایه از بسیار ناراحت، مضطرب و ناآرام
بریان کردن: تف دادن، کباب کردن
بریان کردن: تف دادن، کباب کردن
تنور، اجاق، فر، تابۀ گلی یا سفالی که روی آن نان می پزند
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، غربال، گربال، تنک بیز، غربیل، موبیز، چاولی، تنگ بیز، پرویز، منخل، غرویزن، پریز، آردبیز، پرویزن
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، انجروت، کنجده، کنجیده، بارزد، بیرزد، بیرزه، زنجرو
گل و لای سیاه که در بن حوضها و ته تالابها و جویهاست
جدا کردن، پاره کردن، جدا ساختن چیزی از چیز دیگر با کارد یا قیچی یا آلت دیگر، جدا شدن، پاره شدن، درنوردیدن و پیمودن راه
آتش، آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود می آید و دارای روشنی و حرارت است، تش، ورزم، انیسه، وراغ، نار، مخ، آذر، اخگر برای مثال ز برزین دهقان و افسون زند / برآورده دودی به چرخ بلند (نظامی5 - ۸۵۷)
Chop, Pare, Shear, Slash, Slit
рубить , обрезать , стричь , разрезать , разорвать
hacken, zuschneiden, scheren, zerschneiden, aufreißen
рубати , обрізати , стригти , різати , рвати
ciąć, przycinać, strzyc, rwać
切 , 削减 , 剪 , 切割 , 撕裂
cortar, aparar, tosquiar, rasgar
tagliare, tosare, strappare
cortar, recortar, esquilar, rasgar
couper, tailler, tondre, déchirer
snijden, knippen, scheren, scheuren
ตัด , ตัดออก , ตัดขน , ฉีก
memotong, memangkas, merobek
أساسيٌّ , ماليٌّ , خصّص , بوهيميٌّ , بشكلٍ مفرطٍ