- بریج
- نوعی بازی ورق چهارنفره
معنی بریج - جستجوی لغت در جدول جو
- بریج ((بِ))
- نوعی بازی ورق که چهار بازیکن دارد و دو به دو با هم بازی می کنند، در علم پزشکی نام دندان مصنوعی ای است که روی دو دندان طبیعی اطرافش تکیه داده می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اجاق، فر
تنور، اجاق، فر، تابۀ گلی یا سفالی که روی آن نان می پزند
پارسی تازی گشته شیرزنه خمره کره گیری
برج بنا نهادن
متعالی
آنولپ
جمع برج، دژها کوشک ها، آبام ها اختران جمع برج
آلیاژی است از مس و روی، رنگ آن زرد است، و دانه ای استاز نوع غلات شبیه گندم
شوی پرست نیکخواه شوی
آمادگی نیروی نظامی، ساختگی کارها وکار سازیها و ساخته شدن وآماده گردیدن باشد
آفریدگان، آفریده، خلق
برتر، بالاتر
سپیده دم، گروزه (جماعت مردم)، افسون، گله بزو میش
فزونی یافته همایون فرخنده
درخشندگی وتابش برق که از ابر جهد
خوشه انگور
نامه رسان، قاصد
خسته رنجور، آشکار
بیگناه پاک، بیزار برکنار
مساوی وبرابر ویکسان
برنج
شادمان، خوب، نیکو
پارسی تازی شده پرزه پرز
پارسی تازی شده برده
لمس دست کشی
دانش آموخته
باد تند، شدید الاعصاب
شادمان، خوش حال، خوب، نیکو
مربوط به برّ مثلاً قوای بریه