جدول جو
جدول جو

معنی تبریج

تبریج
(اِ تِ)
برج بنا نهادن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جامه ببرج بافتن. (تاج المصادر بیهقی) ، ظاهر ساختن مرد لیاقت خود را (ناظم الاطباء) ، ظاهر ساختن زن لباس خود را (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا