- برگرداننده
- مترجم
معنی برگرداننده - جستجوی لغت در جدول جو
- برگرداننده
- اسم برگردانیدن برگردان، رد کننده برگشت دهنده، تغییر دهنده مغیر، واژگون کننده
- برگرداننده
- رد کننده، برگشت دهنده، تغییر دهنده، واژگون کننده
- برگرداننده ((بَ گَ نَ دِ))
- رد کننده، برگشت دهنده، تغییر دهنده، واژگون کننده، مترجم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برگشت داده رد کرده پس آورده، وا پس برده باز پس برده، پشت و رو کرده واژگون شده
واژگون شده، برگشت داده شده، واپس داده شده
برگردانیده
برگشت دادن رد کردن پس آوردن، واپس بردن باز پس بردن، پشت و رو کردن واژگون کردن
برگردانیدن
بازگردانیدن، برگشت دادن
رد کردن، پس آوردن، پس دادن
واپس بردن
پشت و رو کردن، واژگون کردن
کنایه از قی کردن مثلاً هرچه خورده بود برگرداند
ویران کردن، خراب کردن
کنایه از نظر و عقیدۀ کسی را بد کردن مثلاً کارهای اخیرش من را از او برگرداند
رد کردن، پس آوردن، پس دادن
واپس بردن
پشت و رو کردن، واژگون کردن
کنایه از قی کردن مثلاً هرچه خورده بود برگرداند
ویران کردن، خراب کردن
کنایه از نظر و عقیدۀ کسی را بد کردن مثلاً کارهای اخیرش من را از او برگرداند
اپراتور، مدیر
اسم برگردیدن برگشتن، باز پس آینده مراجعت کننده، انتقال یابنده (بحالی)، تغییر یابنده، واژگون شونده
باز پس آینده، مراجعت کننده
گردش دهنده، چرخاننده، کنایه از تغییردهنده
آنکه میگرداند، محول، مدبر، مقلب