معنی برگردانیده برگردانیده واژگون شده، برگشت داده شده، واپس داده شده تصویر برگردانیده فرهنگ فارسی عمید
برگردانیده برگردانیده برگشت داده رد کرده پس آورده، وا پس برده باز پس برده، پشت و رو کرده واژگون شده فرهنگ لغت هوشیار
برگردانیده برگردانیده برگشت داده، رد کرده، واپس برده، پشت و رو کرده، واژگون شده، ترجمه شده فرهنگ فارسی معین
برگردانیده برگردانیده برگشت داده. ردکرده. پس آورده. (فرهنگ فارسی معین). متکرَّر. (از منتهی الارب) : مَسحور، برگردانیده شده از حق. عَکم، برگردانیده شدن از زیارت کسی. (از منتهی الارب). لغت نامه دهخدا
برگردانیدن برگردانیدن برگشت دادن رد کردن پس آوردن، واپس بردن باز پس بردن، پشت و رو کردن واژگون کردن فرهنگ لغت هوشیار
برگرداننده برگرداننده اسم برگردانیدن برگردان، رد کننده برگشت دهنده، تغییر دهنده مغیر، واژگون کننده فرهنگ لغت هوشیار
برگردانیدن برگردانیدن برگشت دادن، پشت و رو کردن، ترجمه کردن، بازپس بردن، مجازاً استفراغ کردن فرهنگ فارسی معین